..
علی حاتمی متولد 23 مرداد 1323 شمسی،اولین فیلمش حسن کچل را در سال 1349 ساخت و در طول دوران کاری اش تا سال 1375 ،12 فیلم بلند و سه سریال تلویزیونی ساخت و شاخصه اصلی کارش نشانه های بومی بودن و ایرانی بودن در فیلمهایش بود.حاتمی در خلال ساخت سیزدهمین فیلمش با نام جهان پهلوان تختی در روز 14 آذر 1375 دار فانی را وداع گفت.گویی این اعتقاد ایرانی ها به نحسی عدد 13 گریبان او را که اعتقاد راسخ به رسم و رسوم ایرانی داشت،گرفت.روحش شاد.
۱
در این گونه مواقع، یعنی زمانی که قرار است درباره فیلمسازی بنویسی که سالهاست از این دنیا رفته و ایرانی است و اهل این آب و خاک، بعضی فیلمهایش را دوست داری و بعضی دیگر را نه، به رسم دیرینهای که در ذهنت نشسته است، دست و دلت میلرزد و ته وجودت نگرانی داری از اینکه نکند تحلیلت کمی زیادهروی در نقد فیلم تلقی شود و حرمت کسی که نمیتواند جوابی به نوشتهات بدهد شکسته شود. علی حاتمی این فیلمساز است.
۲
۲۵ سال قبل در روز 14 آذرعلی حاتمی از دنیا رفت و هفته قبلش سر صحنه فیلم جهان پهلوان بود. جهان پهلوان را داشت همانجوری میساخت که ۱۲ فیلم قبلش را ساخته بود، یعنی احیانا در تاریخی که وجود داشت دستی هم برده بود. شاید تاریخ زندگی تختی را داشت از زاویه دید خودش میساخت. پیشتر از آن دلشدگان راهم به همین شکل ساخته بود. قصه رفتن اولین گروه موسیقی ایرانی به فرنگ در دوره قاجار برای ضبط صفحه. شاید از خلال فیلم این را میشد فهمید که مصائب گروه موسیقی چه بوده و عشق طاهر به شاهزاده خانم ترک زبان که در آخر به مرگش ختم شد قصه نمادین همه عشاق عالم است، اما بعضی جاهای دلشدگان اذیت میکند؛ گندهگوییهای آدمهای فیلم از شاگرد آشپز که تنبک میزند تا مسئول گروه موسیقی و شاهزادههای دربار همه یک جور و یک زبان سخن میگویند، تا اینکه اصلا گروه موسیقی به این شکل به فرنگ رفته یا در عوالم حاتمی این اتفاق افتاده، تا میوههای رنگ شده روی میزها و ناهمخوانی صدای استاد شجریان روی لب زدن ناشیانه طاهر (امین تارخ) همه از نقاط ضعف دلشدگان است، اما چه میشود کرد، میگویند علی حاتمی دلبسته همین رسم و رسوم ایرانی است و دلخوشی دارد به همین دیالوگها و آدمها.
در مادر هم یک مشت از این مولفهها را ریخته بود توی فیلمش، بیآنکه خیلی بخواهد در بند قصه فیلمش باشد. تنها شاخصه مادر تکریم مقام این موجود یگانه هستی بود که هنوز وقتی کسی میخواهد یادی از او بکند، مادر علی حاتمی یادش میآید، اما این کافی است برای اینکه یک فیلم خوب باشد؟ قطعا نه، این تکریم نه به کار سینما میآید، نه چارچوب فیلم را میتواند بسازد، تنها میتواند به کار تاریخ بیاید و تاریخنگاران.
۳
علی حاتمی میگفت:«میخواهم به همان ظرافتی در ساخت فیلمهایم برسم که در قالی ایرانی هست.» نمیدانم در آخر به این آرزویش رسید یا نه، یا اساسا ظرافت در سینما را میشود با قالی و فرش ایرانی مقایسه کرد، اما قطعا مدنظر علی حاتمی از این کلام، روح ظریف نگر ایرانی است؛ آن هم ایرانیای از جنس تهران قدیم و بین چهارراه گمرک و محله امیریه جایی که تا پایان دبیرستان و گرفتن دیپلم متوسطه آنجا زندگی کرد. با چنین پیشینهای طبیعی است که دیالوگهای علی حاتمی همه از یک جنس باشند؛ چه دیالوگی که از زبان ابراهیم پسر بزرگ خانواده در فیلم مادر که نقشش را محمد علی کشاورز بازی کرد جاری میشود، چه از زبان آن کارمند شاعر مسلک همان فیلم- امین تارخ- فرقی ندارد که پسر بزرگ روده گوسفند صادر میکند و پسر کوچک آپارتماننشین است و ادیب، جنس همگیشان یکی است و این جنس در طول سالیان، میشود سبک حاتمی. حاتمی عادت داشت عتیقه بسازد؛ عتیقههایی با جنس اعلا که در فیلمهایش و همینطور سریال هزار دستان این عتیقهها را نشانمان داد. هنوز هم بعضی از شخصیتهای فیلمهای حاتمی در ذهن تماشاگران ماندهاند؛ مجید سوتهدلان، رضا خوشنویس، ابوالفتح صحاف، مفتش شش انگشتی و خان مظفر هزار دستان، غلامرضا؛ پسر عقبمانده فیلم مادر، ملیجک سلطان صاحبقران، آسید مرتضی در طوقی، حسن کچل و در نهایت خاوری، معلم خط فیلم خواستگار. این شخصیتهای ماندگار به مدد شخصیتپردازی علی حاتمی در ذهن ماندند و لا غیر. حاتمی گفت:« راحتتان کنم، من قالی میبافم.» شاید بشود گفت او در تصویر این شخصیتها به ظرافت قالی ایرانی نزدیک شده باشد.
۴
حتی اگر با دنیای شخصی و غیر قابل تکرار علی حاتمی قرابتی نداشته باشم- که از نظر علاقهمندی به سینمای او، به هیچ وجه نمیتوانم با دنیایش ارتباط برقرار کنم- نمیتوانم منکر این بشوم که حاتمی سبکی داشت منحصربهفرد که به شدت شخصی بود و نخواهد آمد فیلمسازی که بشود علی حاتمی ثانی. برای همین وقتی بهروز افخمی که میخواست جهان پهلوان تختی علی حاتمی را تمام کند، نرفت سراغ سبک حاتمی که اگر میرفت نمیدانم چه معجونی درمیآمد. افخمی با هوشمندی کامل، یک فیلم تازه ساخت که موضوعش دقیقا علی حاتمی بود؛ فیلمسازی که میخواهد درباره تختی فیلم بسازد، اما در اواسط فیلمبرداری فیلمش از دنیا میرود. فیلم خوب افخمی شاید هیچ ربطی به علی حاتمی نداشته باشد- که نداشت- اما تنها بهانه ،ساختن شدن جهان پهلوان، علی حاتمی بود که نامش برای همیشه در تاریخ سینمای ما میماند. این سبک شخصی او از کجا شروع شد؟ اینکه علی حاتمی از همان ابتدای فیلمسازیاش دلبسته گذشته بود، اصلا گذشته باز بود و لذت میبرد از یاد ایام قدیم کاملا واضح است. در حسن کچل، قلندر، بابا شمل قصههای فولکلور را زیر و رو کرد و در طوقی با چنگ انداختن به لوازمی که قیصر در اختیارش گذاشته بود به ایران معاصرتر آمد .طوقی با بهروز وثوقی (آسید مرتضی)، ناصر ملکمطیعی (آسیه مصطفی) و تیپ جاهل.
یاغی با همان کلاه شاپوی قیصر، هیچ امتیازی به سینمای علی حاتمی اضافه نکرد، اما نقطه عزیمت حاتمی پیش از ستارخان و سریال عظیم سلطان صاحبقران؛ نقطه اوجی بود به نام خواستگار با بازی بینظیر پرویز صیاد. فیلم همه مولفههای علی حاتمی را دارد؛ گذشته بازی و دیالوگهای بدون لکنت که شاخصه سینمای حاتمی بود، اما نکته فراموش نشدنی فیلم، ساختار به شدت پیشرویی است که در زمان خود از فیلمهای هم دورهاش چند گام جلوتر بود. ساختار اپیزودیک خواستگار در پایان تلخش به اوج میرسد؛ جایی که خاوری پس از سالها که در پی ازدواج با دختر مورد علاقهاش بود، سر آخر را در بستر مرگ و بیمارستان به عقد خود در میآورد و انگشتر در انگشت او میکند، اما لحظهای بعد دختر جان میدهد. خواستگار شاید مهجورترین و تلخترین فیلم تمام دوران فیلمسازی حاتمی باشد؛ فیلمی که از کمترین عناصر جلب تماشاگر بهره برد. این موضوع زمانی پررنگتر میشود که بدانیم پرویز صیاد در آن دوران از پولسازترین بازیگران سینمای ایران بود و تیپ صمد حاصل کار صیاد بود، اما حاتمی از این برگ برنده نه تنها کوچکترین استفادهای در فیلمش نمیکند که در خواستگار عملا آن را تخریب هم میکند؛ لحن کلام پرویز صیاد در آن فیلم به شدت اغراق شده جلوه میکند و هیچ شباهتی به لحن صدای عادی انسان و همین طور لحن صدای صمد ندارد. حاتمی با این ترفند عملا شکل بازی صیاد را از آن خود میکند. به این دلیل و بسیاری از دلایل دیگر است که خواستگار میتواند نقطه عطف کارنامه حاتمی تلقی شود؛ نقطه عطفی که اتفاقا بسیار درخشان است.
5
حاتمی البته در جنبهای از کارش عادت به خطر کردن هم داشت. نمونهاش ساخت دو سریال عظیم در تلویزیون ؛سلطان صاحبقران درباره دوران حاکمیت ناصرالدین شاه قاجار و هزار دستان درباره ماجرای کمیته مجازات که در اواخر سلسله قاجار سعی داشت دست بیگانگان را از کشورکوتاه کند. نکته جالب قصه هزار دستان این است که سالها بعد از نمایش سریال از تلویزیون دو فیلم سینمایی از روی آن ساخته شد؛ یکی تهران؛ روزگار نو و دیگری کمیته مجازات. کمیته مجازات یک سال بعد از مرگ حاتمی با تدوینی مجدد ساخته شد، دقیقا در اوج ماجرای قتلهای زنجیرهای که عدهای میخواستند با کشتن نویسندگان دست بیگانگان را از کشور کوتاه کنند. قرابت قصه فیلم با مسائل روز جامعه سال 1377 ایران در نوع خود بینظیر است. به هر حال این دو سریال نمونههایی از ریسکپذیری بالای علی حاتمی دارد؛ ریسکپذیریای که به اجزای اجرایی کار هم سرایت کرد. مثلا حاتمی برای ساختن هزار دستان، دست به کار ساختن شهرکی شد که بعدها به شهرک غزالی و در حال حاضر به شهرک علی حاتمی شهرت دارد. این شهرک عبارت بود از بازسازی خیابان لالهزار قدیم تا میدان توپخانه و شهرداری دهههای 20 و 30 ایران .علاوه بر آن بازار قدیم تهران و میدان بزرگ تهران قدیم. این شهرک عظیم حاصل عمر علی حاتمی بود که میتوان از این شهرک به نام او یاد کرد. وجه دیگر ریسکپذیری در اجرای او به بخش گریم مربوط میشود. چهره مجید در سوتهدلان با گریم درخشان چهرهپرداز ایتالیایی، اتتلو فاوا یا خان مظفر در هزار دستان، همین طور رضا تفنگچی و شعبان استخوانی که اساسا در این فیلمها تخریب شده بودند، در نهایت برادر عقب مانده فیلم مادر. سر پر سودای علی حاتمی از این جزئیات هم نمیگذشت.
6
علی حاتمی در دو دوره قبل و بعد از انقلاب، همیشه بر مدار گذشته گام برداشت، اما این گذشته بسیاری اوقات گریبانش را گرفت؛ حاجی واشنگتن انگ سیاسی خورد و تا سالها رنگ پرده را ندید و هزار دستان هشت سال طول کشید تا ساخته شود و بعد از ساخته شدن قیچی سانسور را روی پیکر خود دید. حاجی واشنگتن قصه اولین سفیر ایران دوره قاجار در ایالات متحده است. با بازی بینظیر عزتالله انتظامی. اینکه سفیر ایران جلو در سفارت گوسفند قربانی کند و با سرخ پوست آمریکایی همدم شود در ایران اوایل دهه 60 احتمالا گناه نابخشودنی ای بود که مجازاتش توقیف حاجی واشنگتن بود، اما زمان گذشت و قضاوت تاریخ بر حاجی واشنگتن رنگ نیکبختی زد و فیلم شد یکی از فیلمهای مهم کارنامه حاتمی.
7
اینکه علی حاتمی چه کارهایی کرد و چه فیلمهایی ساخت، تا جایی که شد ذکرش رفت، اما یک حسرت شخصی برای من باقیماند و آن اینکه کاش آخرین فیلم حاتمی به دلشدگان ختم نمیشد، کاش کارهای نیمهتمامش، تمام میشد و تمام علی حاتمی، نقطه پایانش را رقم میزد. زود رفت، تنها 52 سال داشت، اما به جرات میگویم نخواهد آمد فیلمسازی در قد و قامت علی حاتمی برای سینمای ما؛ فیلمسازی که دغدغهاش پیوند گذشته باشد با زمان حال و بیرون کشیدن چیزهایی که ما یادمان رفته از کنج گنجه خاک گرفته خاطراتمان.
*آینده نو-15 آذر 1385