گردآوری و تنظیم: فرهاد خالدی‌نیک
گفت‌وگو با استن لی، پدر معنوی مارول
یک نابغه تمام عیار

 

استن لی (با نام اصلی استنلی مارتین لیبر) یکی از تاثیرگذارترین چهره های صنعت کمیک استریپ در آمریکاست. شخصیتی بی نظیر که شاید نامش برای خیلی ها آشنا نباشد، اما بدون شک هر شخصی حداقل یکی از کاراکترهای محصول ذهن خلاق استن لی را دیده و می شناسد. کاراکترهایی نظیر مرد آهنی، ایکس من، دکتر استرنج، هالک و البته مرد عنکبوتی که از محبوب ترین و مهم ترین دستاوردهای هنری استن لی به حساب می آِیند.استن لی ابرقهرمان صنعت سرگرمی‌سازی است و نقش پررنگی در موفقیت دنیای داستانی و سینمایی مارول داشته و حتی از او به عنوان پدر مارول یاد می‌شود. کسی که گفته می شود حتی پیشنهاد نام‌گذاری مارول هم توسط او داده شده و در حقیقت او بوده که بعد از دیدن موفقیت روز افزون فروش کمیک‌هایشان و اعجاب انگیز بودن آنها، لغت مارول کامیکس را پیشنهاد داده است.

 

استن، چه شد که وارد حرفه کمیک استریپ شدید؟

من کاملاً تصادفی وارد این حرفه شدم. شنیده بودم که یک انتشاراتی دنبال یک نفر برای کار می گردد و من هم تقاضا دادم. فکر کنم تنها کسی بودم که تقاضا دادم چون سریعاً کار را به من دادند. این انتشاراتی همه جور چیزی را منتشر می کرد. مجله سینمایی، مجله بچه ها، حوادث و البته کمیک استریپ. تازه وقتی که آن جا رفتم فهمیدم که باید در بخش کمیک استریپ کار کنم. آن زمان فقط یک دستیار ساده بودم. قرار بود به هنرمندان و نویسنده‌ها کمک کنم و برایشان نهار بخرم و جوهردان‌هایشان را پر کنم و این قبیل کارها. آن روزها هنوز از جوهر استفاده می کردند. راستش این است که همین طوری تصادفی شروع به کار کردم.

در دوران نوجوانی و جوانی چه کسی بیشترین تاثیر را روی شما گذاشت؟

در آن دوران آدم بزرگی که بیشترین تاثیر را روی من گذاشت، معلم محبوبم لئون بی گینزبرگ جونیور بود. شگفت انگیز است که هنوز اسمش را به یاد دارم. او بچه های کلاس را با داستان های طنز و هیجان انگیز سرگرم می کرد و همزمان روی تخته تصاویری می کشید. آقای گینزبرگ باعث شد تا من درک کنم که یادگیری می تواند لذت بخش باشد و آسان تر است که به سلیقه مردم دست پیدا کنی و توجه آن ها را به طنز جلب کنی. این درسی بود که هرگز فراموش نکردم و سعی کردم در هر کاری که می کنم به آن توجه داشته باشم.

 

از وضعیت کتاب های کمیک استریپ و میزان استقبال مخاطبان در سال های اول فعالیت تان بگوئید.

وقتی من طراحی کمیک استریپ را شروع کردم، مردم هیچ احترامی برای این جور کتاب‌ها قائل نبودند. از جمله ناشر خودم که فکر می کرد این کتاب‌ها را یا بچه ها می خوانند یا آدم بزرگ های تقریباً بی سواد. من هم از کار در این حوزه خجالت می کشیدم. تلاش های ما در کنار کمک به متمایز کردن مارول در رقابت، باعث شد که کتاب کمیک به عنوان یک محصول قابل احترام و بخشی از فرهنگ آمریکایی تلقی شود. جان رومیتا، یکی از هنرمندان مارول روزی به من گفت: "عادت داشتم این واقعیت را که در کار کمیک هستم، مخفی کنم. ما عادت داشتیم بگوئیم در کار تصویرسازی بازرگانی هستیم و به کسی بروز نمی دادیم که در کار نقاشی کتاب های کمیک هستیم. تا دهه 1960 چنین امری محقق نشد. در آن زمان بود که تازه شروع کردم به مردم بگویم چقدر خوشحالم از این که در صنعت کمیک هستم.

اوایل از اینکه طراح کمیک استریپ بودید، خجالت می کشیدید. امروز چه چیزی این ماجرا را تغییر داده؟

فکر می کنم از وقتی دیگر احساس شرمندگی نمی کردم که طراحی شخصیت های معروف مارول را شروع کردیم. چهار شگفت انگیز، مردان ایکس، هالک و مرد عنکبوتی. چون از آن زمان هوادارانمان شروع کردند به نامه فرستادن. در آن زمان نامه ها اول با مداد شمعی نوشته می شد، بعدتر با مداد و پس از آن با خودنویس. بعد از چند وقت نامه هایی از هواداران می گرفتم که تایپ شده بودند. آدرس فرستنده هم یک دبیرستان بود و بعدها حتی دانشگاه. یک دفعه فهمیدم آدم هایی دارند این کتاب‌ها را می خوانند هم سلیقه دارند و هم سواد. من نیز از آن به بعد، دیگر از کاری که می کردم شرمنده نبودم.

 از چگونگی خلق یکی از شخصیت‌های فوق العاده تان، مرد عنکبوتی بگوئید.

ایده مرد عنبکوتی، با دیدن یک مگس برعکس و آویزان روی دیوار، به ذهنم رسید. ابرقهرمانی که گل سر سبد ساخته‌های ذهنی ام به شمار می‌رود. مرد عنکبوتی اما ایده‌ای نبود که از همان آغاز مورد توجه و علاقه دوستان و روسای من قرار بگیرد. به سختی توانستم حرفم را به کرسی بنشانم و یک نوجوان را به شخصیت اصلی داستانی ابرقهرمانانه تبدیل کنم و جلوی مخالفت‌های همکارانم ایستادگی کنم. بعد از انتشار و فروش بالای کتاب،‌ دستم بیشتر باز شد و توانستم به اسپایدرمن، بال و پر بیشتری بدهم و دنیایی از ضدقهرمان‌ها و شخصیت‌های منفی متعدد و متفاوتی را در جهان اسپایدرمن خلق کنم.

چه خاطرات شیرین یا تلخی از دوران همکاری با مارول به خاطر دارید؟

بخش ناراحت کننده این بود که کاملاً مرا به خود مشغول می کرد ولی من همیشه خوش شانس بودم که چیزهای زیادی برای کار داشتم و تا وقتی می توانستم مشغول باشم، از درگیر شدن با گذشته راحت بودم. همچنین به شدت از کار در همه فیلم هایی که مارول هم می ساخت و هم پخش می کرد، شادمان بودم. زمانی کمپانی پرفکت فیلم پیشنهاد داده بود که دوازده تا پانزده میلیون دلار برای خرید مارول بپردازد، اما در این کار مشکلی هم وجود داشت. آن ها شرکت را نمی خریدند، مگر این که من قراردادی امضا کنم که در شرکت می مانم. آن ها مرا یک کارمند کلیدی می دانستند و نمی خواستند قراردادی را امضا کنند، مگر اینکه من هم در کار، کنارشان می ماندم.

با این حال به نظر می رسد که مالکان جدید نمی دانستند چطور باید موفقیت های مارول را کامل کنند و پیشنهاد دادند شما در بخش دیگری فعالیت کنید.

راستش در ابتدا به نظر می آمد آن ها قدرت خلاقیت و نبوغم را در ارائه کاراکترها و ارزش ارتباطم با مخاطبان را درک نمی کنند، اما آن ها برخلاف انتظارم جایگاه ناشر را به من پیشنهاد دادند. این پیشنهادی بود که فکر می کردم دنیای جدیدی را به رویم می گشاید. عمیق‌تر که فکر می کنم هرگز دوست نداشتم مارول را ترک کنم. من چند دهه بود که در آن جا کار می کردم و همواره تصور می کردم مارول خانه من است. جایی که تا وقتی توان کار دارم، در آن کار می کنم.

جایگاه جدید شما در رشد و توسعه مارول چه نقشی داشت؟

چیزی که همواره به آن فکر می‌کردم این بود که شرکت برنامه توسعه‌ایی‌ایای ندارد. ما قهرمانانی داشتیم که خوانندگان عاشق آن ها بودند. مشتاقانی داشتیم که نمی توانستند منتظر شماره بعدی بمانند. هوادارانی جدی داشتیم که هر شرکت آرزوی آن ها را داشت، اما هرگز برنامه معناداری برای ارتقاء یا انتشار محصولات خود نداشتیم و به جز برای هوادارانمان ، دنیای بیرون از وجود ما آگاه نبود.

پس به عنوان ناشر، بیشتر کار تولید خلاقانه را به یک نویسنده/ سردبیر به نام روی توماس واگذار کردم که جوانی بسیار با استعداد بود. این که دست روی کسی بگذاری که بتوانی به او اعتماد کنی، به من کمک کرد که انرژی خود را روی مارول متمرکز کنم تا کارهایی را که همیشه دوست داشتم را دنبال کنم و این فرصت بزرگی برای من بود. تصمیم گرفتم شرکت را به مرحله جدیدی ببرم تا مثل شرکت دیزنی بعدی شود.

منابع: کتاب شگفت انگیز، زندگی نامه استن لی نوشته استن لی و جورج میر ( مترجمان : حمیدرضا و شایان زاهدی) -گفت و گوی  اختصاصی بی بی سی با استن لی .

 

1400/3/22 01:06:10