هنگامی که صدای شخصیت فاوست در اپرا، بر چهره دنیل دی لوئیس قرار میگیرد و نمای معرفی این بازیگر در آغاز فیلم عصر معصومیت مارتین اسکورسیزی 1993 نمایش داده میشود، گویی طنین روح فاوست او را رها نمیسازد؛ تا 15 سال پس از آن و بازی وی در فیلم نُه/ Nine در نقش گوئیدو کونتینی. این فیلم بازسازی موزیکال فیلم هشتونیم فدریکو فلینی 1963 است. شخصیت گوئیدو با بازی درخشان مارچلو ماسترویانی در آغاز دهه شصت، آشفتگی و سرگشتگی کارگردانی را نشان میدهد که در آستانه ساخت فیلم جدیدش در بن بست گذشته، حال و درونیات خویش اسیر شده است و راه به جایی نمیبرد. دنیل دی لوئیس در 52 سالگی برای بازی در فیلم نه Nine انتخاب میشود و پس از آن، بازی در دو فیلم دیگر هر یک به فاصله پنج سال، پایان دوره پرافتخار این بازیگر انگلیسی را رقم میزند. بازیگری که رکورددار جوایز اسکار و گلدن گلوب است اما برای بازی در نقش گوئیدو میکوشد تا در زبان بدن و بیان خود از فرم بازی ماسترویانی الهام بگیرد. نحوه راه رفتن، نشستن و پا روی پا انداختن از جمله ژستهایی است که دی لوئیس آنها را از بازی بی بدیل ماسترویانی در هشتونیم وام گرفته است. بی شک در این میان گریم و طراحی لباس به مدد بازیگر میآید و این شیوه پرداخت نقش را به کمال میرساند. خلق و بازسازی یک شاهکار در تاریخ سینمای جهان، بنای قیاس میان دو اثر را فراهم میآورد. ورای کلیت فیلم نه Nine که میتوان گفت یک بازسازی سطحی از هشتونیم است، بازی دیلوئیس و پنه لوپه کروز از معدود نقاط قوت فیلم به حساب میآید. دیلوئیس نشان شوالیه را برای خدمات خود در عرصه بازیگری دریافت میکند، در سال 2017 پس از بازی در فیلم رشته خیال پل توماس اندرسون از بازیگری دست میکشد، در حالی که همواره به عنوان یک پیشرو درعرصه بازیگری نسل خود از او یاد میشود.
نمای آغازین فیلم نه Nine معرفی شخصیت گویئدو است؛ دنیل دی لوئیس در نمایی مدیوم و سیاهوسفید در جمع خبرنگاران نشسته است و تلاش میکند به پرسشهای آنها پاسخ دهد. زبان بدن بازیگر اضطراب درونی و فقدان تمرکز او را نشان میدهد و آنچه در بازی دی لوئیس احوال درونی گوئیدو را مؤکد میکند، نحوه جویدن آدامسی است که در دهان دارد. گوئیدو همچون فاوست خسته و ناامید است و آرامش را در هر چه جستوجو میکند، نمییابد. نه اخلاقیات مسیحی راهگشای اوست نه پناه بردن به جریان سیال ذهنی که گذشته را فرایاد میآورد و نه غرق شدن در لذایذ جنسی و نه خبر از مفیستویی است برای معامله روح. گوئیدو در تنهایی محض قرار دارد و دی لوئیس میکوشد این تنهایی و سرگشتگی را به نمایش بگذارد. در فصلهایی که گوئیدو گذشته را به یاد میآرود و آواز میخواند، میتوان توانایی دی لوئیس را در به نمایش گذاشتن حالات متناقض از سرخوشی و سرگشتگی، از نیاز و انزجار و از طلب کردن و نایافتن یافت. او آواز میخواند و در آن بخشی از روایات زندگی گذشته، کودکی و ناکامیهایش را بیان میکند. اما زبان بدن او در جهت مخالف با روایت، تمنا و تمایلی را برای بازیابی روحش نشان میدهد و او در ایفای این نقش جمعی از اضداد را مقابل چشمان تماشاگر عریان میکند. این نقش با توجه به ژانری که فیلم در آن ساخته شده است، توانایی مضاعفی را میطلبد. توانایی که بازیگر در آن به اجرایگری یا پروفورمنس میپردازد. دیلوئیس از گوئیدو کونتینی جدا میشود و به خواننده اپرایی بدل میشود که راوی داستان خویش است و گاه به کارگردانی بدل میشود که دیگران او را هدایت میکنند. در دوراهی میان همسر/معشوق جانب اخلاق را رها میکند و هر چه میکوشد از خویشتن فاصله بگیرد توسط اطرافیانش رانده میشود. مرز باریکی میان حفظ ریتم بازی سینمایی و بازی تئاتری در فیلم نه Nine وجود دارد که اوج آن در بازی دی لوئیس به نمایش در میآید. صحنههای موزیکال فیلم ساختاری تئاتری دارند. بنابر منطق فیلمنامه این صحنهها میتوانند دکورهای استودیوی چینه چیتا در دهه 60 باشند که بنا است تا گوئیدو فیلم تازهاش را در آن کلید بزند. اما این دکورها تبدیل به صحنه تئاتری میشوند که گوئیدو در آن بازیگری است در جستوجوی مأمنی تا روحش را به آرامش برساند. صحنههایی با دکورهایی عظیم و خیل بازیگرانی زیر نور همراه با موسیقی که دالی است بر درون آشفته و روح ناآرام گوئیدو. در تمامی این صحنهها که فضا و حالوهوا به سرعت در حال تغییر است، دنیل دیلوئیس با تبحری مثال زدنی انعطاف خود در بازیگری را به رخ میکشد. اما سرانجام این دنیای مالیخولیایی به پایان میرسد. گوئیدو ناتوانی خود در ساخت فیلم را بیان میکند. گویی در مقابل روح ناآرام خویش تسلیم میشود یا عاقبت بر سر آن معاملهای میکند و انزوا را برمیگزیند. در این انزوای دو ساله، شمایل دیلوئیس بیش از پیش به ماسترویانی نزدیک میشود. فیلم همچون سکانس افتتاحیه با نمایی سیاهوسفید به پایان میرسد. گوئیدو به فیلمسازی باز میگردد، کودکی یا به تعبیری گذشتهاش را روی پایش مینشاند، پشت دوربین قرار میگیرد. دوربین برای ضبط یک نمای کرین در استودیو، از زمین فاصله میگیرد و گوئیدو نیز به همراه آن. این نما به زبان تصویر بیش از آن که بیان پایانی امیددهنده برای فیلم نه Nine باشد، تصویری از زندگی بازیگری است که پیشرو بود، رکوردشکن بود و در اوج ماند.
زمانی که در سال 2020 نشریه نیویورکتایمز دنیل دی لوئیس را به عنوان سومین بازیگر در لیست بیستوپنج بازیگر برتر قرن بیستویک قرار داد، او سه سال بود که خود را بازنشسته کرده بود. میتوان تصور کرد جاهطلبی شخصیت فاوست در دیلوئیس طنین انداز شده است. بازی در نقشی که 46 سال پیش توسط شمایل آیکونیک سینمای ایتالیا به بهترین نحو ایفا شده است به جز جاهطلبی یک بازیگر با تجربه و پابه سن گذاشته انگلیسی چه میتواند باشد؟ شاید بتوان گفت کنارهگیری او از عرصه بازیگری نیز ریشه در جاهطلبی پایانناپذیر او دارد تا شمایل خود را مخدوش نسازد و برای خویش جایگاهی دست نایافتنی در پانتئون بازیگران برتر بسازد.