حتی اگر رمان بیست زخم کاری را نخوانده باشیم، از همان تیتراژ قسمت اول سریال زخم کاری میتوان به برداشت آزاد از نمایشنامه مکبث پی برد. مثلا اینکه مالک به تحریک همسرش -لیدی مکبث- علیه شاه مهربان و بخشنده- اینجا کارفرما- دست به طغیان میزند و او را به قتل میرساند و سپس دچار عذاب وجدان میشود و باقی ماجرا...
.
شاید اگر نام محمدحسین مهدویان در تیتراژ ابتدایی درج نمیشد، نمیتوانستیم بفهمیم که زخم کاری را او ساخته است. گویا از فیلم شیشلیک به این طرف مهدویان سهپایه دوربینش را پیدا کرده و حالا با خیال راحت میتواند دوربین را روی سهپایه بکارد و فیلمبردارش را وادار نکند دست بهدوربین اینطرف و آنطرف بدود. او دکوپاژ فیلمنامههایش را هم به سبکی سینماییتر انجام میدهد و دیگر از تصویربرداری از لای شمشادها و نماهای دور و دوربین لرزان خبری نیست. او یاد گرفته که مستند نمایی و دوربین روی دست الزاما نمیتواند قصه را باورپذیر کند.
.
اگر سعید راد ناراحت نمیشود باید اذعان داشت که جواد عزتی این سریال از همان قسمت اول عالی است، مثل همیشه. رعنا آزادیور اما نقشی متفاوت از کاراکتر «عزیز دل برادر» در فیلم مارمولک به عهده دارد. درباره نقش لیدی مکبث گفته میشود یکی از سختترین رُلهای بازیگران زن در تئاتر است. رعنا آزادیور باید نقش یک زن روانی و پارانوئیدی را بازی کند و در همان سکانس ابتدایی و پایانی قسمت اول سریال تقریبا گوشههایی از این کاراکتر را به نمایش میگذارد.
.
گریمها چنگی به دل نمیزند و کار خاصی فعلا روی چهره بازیگران صورت نگرفته است. تنها اثری که از گریم سخت دیده میشود، کلاهگیس روی سر سعید چنگیزیان است که بدجوری هم توی ذوق میزند. قشنگ معلوم است یک مشت موی مصنوعی را با چسب یا آبدهان به سر بازیگر چسباندهاند. اگر کاراکتر فرزند ذکور ابراهیم ریزآبادی در این داستان باید مو داشته باشد، چرا یک بازیگر مودار انتخاب نمیشود؟
.
سریال کمی زیادی کشدار است؛ جزییات بیمورد و غیرضروری دارد. راه رفتنهای بازیگران به تصویر کشیده میشود، ورود و خروجشان به مکانهای مختلف، رانندگیشان و... با این فرمان، انگار قرار است سریال در چند صد قسمت تولید و پخش شود اما اینگونه نیست. کارگردان سعی دارد ریتم کند را با ارائه تصاویر زیبا از جاده شمال و پسزمینه دریا و موسیقی پرحجم و تصویر بسته جواد عزتی جبران کند اما کافی نیست.
.
موسیقی واقعا پرحجم و زیادی است، طوری که در سرتاسر فیلم شاهد تیتراژ هستیم. حتی به سبک فیلمهای هندی روی دیالوگها هم موسیقی گنجانده شده است.
.
مهدویان در فیلمهایش یک خط فکری سیاسی خاص را دنبال میکرد. در دو فیلم آخرش یعنی درخت گردو و شیشلیک اقدام به دادن شعارهای سیاسی و احتماعی کرد. در زخم کاری هنوز مشخص نیست آیا قصد دارد شعار بدهد یا به قرائت مرامنامه حزبی بپردازد یا چه. خدا کند اینبار رضایت بدهد بدون شعار و سیاسیکاری، یک اثر هنری به خورد مخاطب بدهد.