خلاصه داستان : در سال ۱۹۴۴، ایندیانا جونز، باستان شناس و ماجراجوی آمریکایی، به همکار باسیل شاو در برابر یورگن وولر، نازی، کمک می کند تا شماره گیری مرموز به نام آنتی کیترا را به دست آورد.
نیویورک تایمز
حق فورد نبود
هریسون فورد با پا نهادن بر فرش قرمز جشنواره کن بار دیگر ثابت کرد که دوران ستاره بودن بعد از تام کروز به سر نیامده و همچنان پرشور است. شکوه، عواطف، روحیه و لبخند معروفش با تاریخی که از هنرنمایی او به خاطر داریم فریبنده بود. پیش از اکران با تصاویری از ژاک دمی و انیس واردا به سالهای دور فورد سفر کردیم و این بازیگر ۸۰ ساله با جمله «میگویند پیش از مرگ زندگیتان همچون فیلمی از جلوی چشمتان عبور میکند، و من این را دیدم.» ما را به تماشای فیلم آخرش دعوت کرد.
ناامید کننده بود. نه تنها چون از پس دعوت هریسون فورد جذاب، آن را تماشا کردیم. بلکه به دلایل مختلفی منجمله شلوغ بودن فیلم و نقب زدن به تمام چالهچولههای موضوعی متفاوت. فیلم از سال ۱۹۴۴ و آلمان نازی آغاز شد. فورد در آشوب آن سکانس سرش را در کیسهای پارچهای پوشانده بود و بعد از باز شدن کیسه با فوردی مواجه شدیم که به شکل غریبی با تکنولوژیهای ویرایشی جوان شدهبود. آنقدر جوان و طبیعی که میشد آن را با فورد وقعی در جوانیاش اشتباه گرفت!
فیلم مروری به همه تعقیب و گریزها،انفجارها و همه کلیشههای فیلم های سری پیشین ایندیانا جونز بود. میتوان گفت مواد سازنده قبلی ها را بازیافت کرده بود. نمیخواهم صفت افتضاح را به کار ببرم، اما این اثر نه حق فورد بود و نه جیمز منگولد. چرا که این کارگردان با فیلمهایی نظیر لوگان که امضای درخشان خودش را دارد، شهرت یافته است. البته شرط انصاف را در نظر بگیریم نیمه دوم فیلم از اول آن خیلی بهتر شدهبود. همراهان فورد توانسته بودند جای نقششان را در کنار این ستارهی جذاب پیدا کنند. با این اوصاف جوان کردن فورد خیلی توی ذوقزننده بود. مگر هریسون فورد هم پیر میشود؟
گاردین
ایندی، دیرینهشناس نابغه
این اولین باریست که اسپیلبرگ خودش قسمتی از ایندیانا جونز را کارگردانی نمیکند. به نظر میرسد فیلم منگولد دستِ کم از مختصری شوخی، خنده و اصالت در روایت که ایندیهای قبلی نداشتند،برخوردار است. ایراد فیلم اضافه کردن کمی حماقت مکگافینی(اصطلاح سینمایی که اولین بار در مورد هیچکاک به کار میرفت) است که گردن نویسندگان به کمک منگولد چاشنی آن کرده بودند. داستانگویی این قسمت هم علیرغم انتظارات، چندان چنگی به دل نمیزد. فیبی والر بریج را در نقش دخترخوانده دغلکار ایندی با لباسهای اسپرت مدرن میدیدیم که ادای قهرمانان فیلمهای کودک و نوجوان بریتانیایی را در میآورد و سعی دارد بالغ به نظر برسد. فلشبک های طبیعی فیلم از جوانی هریسون فورد هم به نظر در سامان دادن دقیق روایت کارایی خاصی نداشتند.
هالیوود ریپورتر
لذت نوستالژی ناب
فیبی والر بریج و مد میکلسون هم در کشف ابزاری برای شکاف زمان، با جیمز منگولد و فورد شریکند. فیلم سراسر ارجاع به قسمتهای گذشته خود است. مورد هدف گلوله قرار گرفتن، نوشیدن خون، تحمل شکنجه و ...
این میزان ارجاع خود نشانگر موفقیت قسمتهای قبلی در عرصه سرگرمی ست.فارق از کاریکاتورهای نژادپرستی که در فیلم شکلک در میآوردند همه جوانب آن دوست داشتنی بود. نقش جنسیتی والربریج در زمانهای که جنسیت آنقدرها دست و پای آدم را نمیبندد تا حدی محافظه کارانه به نظر میرسد اما در هر صورت سکانس نهایی ساعت شمارِ سرنوشت لذت نوستالژی نابی به مخاطب هدیه میکرد که بسیار ارزشمند است.
واکنشهای آنی جشنواره کن 2023 را بخوانید:
واکنش آنی از کن 76( می 2023) : برگهای افتاده ( آکی کوریسماکی )
واکنش آنی از کن 76( می 2023) : می دسامبر (تاد هینز )
واکنش آنی از کن 76( می 2023) : هیولا ( هیروکازو کوره ادا )
واکنش آنی از کن 76( می 2023) : آناتومی یک سقوط (ژوستین تریه )
واکنش آنی از کن 76( می 2022) : قاتلین ماه کامل ( مارتین اسکورسیزی )
واکنش آنی از کن 76( می 2023) : محوطه مورد علاقه ( جاناتان گلیزر )
واکنش آنی از کن 76( می 2023) : استروئید سیتی ( وس اندرسون )
واکنش آنی از کن 76( می 2023) : درباره علفهای خشک ( نوری بیلگه جیلان )
واکنش آنی از کن 76( می 2023) : روزهای عالی ( ویم وندرس )
واکنش آنی از کن 76 (می 2023) : درخت بلوط پیر (کن لوچ )