شراره داودی
«دراکولا» انتخاب مناسبی برای تماشاگر است؟
انباری از «خب که چی»!

نوشتن درباره سریالی که نام مهران مدیری را یدک می‌کشد، کار چندان ساده‌ای نیست. بیشتر از آن جهت که بسیاری از بهترین خاطره‌های مجموعه‌های نمایشی را همین آقای مدیری برای‌مان رقم زده، بسیاری از بهترین بازیگران طنز را با سریال‌هایش شناخته‌ایم و با هرکدامشان خندیده‌ایم. ماجرا وقتی سخت می‌شود که ما با تصورات قبلی پای ساخته‌های تازه ایشان می‌نشینیم، اما نکته مهم این است که مدیری سال‌هاست از تولیدات طلایی خودش فاصله گرفته و با سوار شدن روی موج محبوبیت‌های قبلی ، جلو می‌رود. در این نوشته کوتاه نگاهی به چند قسمت ابتدایی پخش شده سریال دراکولا داریم.

 

 

دراکولا از کجا شروع شد؟

مهران مدیری پس از چند سال وقفه در سال ۹۷ با سریال هیولا و همکاری دوباره با پیمان قاسم خانی به سریال سازی برگشت. در زمان پخش مجموعه با اینکه ایرادهایی به هیولا وارد بود، اما با توجه به موضوع متفاوت و همین طور حضور بازیگرهای خوب توانست توجه‌ها را به خودش جلب کند و به هر حال در زمان خودش سریال نسبتا موفقی محسوب می‌شد که تقریبا همه آن را می‌دیدند.

بعد از دو سال زمزمه‌های ساخت قسمت دوم هیولا منتشر شد، مجموعه‌ای که عوامل پشت دوربینش همان قبلی‌ها بودند، اما تفاوت عمده جلوی دوربین اتفاق افتاد و از سری قبل فقط چند بازیگر به سری جدید آمدند.

 

 

دراکولا چطور شروع شد؟

دراکولا أصلا و ابدا خوب شروع نشد! سه  قسمت اول خیلی بد بود، به معنای واقعی کلمه همه‌چیزش بد بود، اما این را می‌دانیم که پشت مجموعه، مهران مدیری نشسته که هیچ‌وقت شروع خوبی برای سریال‌هایش ندارد و معمولا چند قسمتی که می‌گذرد، موتور داستان و اتفاق‌ها روشن می‌شود.

مجموعه در این چند قسمت بیش‌تر از اینکه داستانی تعریف کرده باشد، پر از سکانس‌های پر زرق و برق، لباس‌های مجلسی و مهمانی‌هایی است که حتی در به تصویر کشیدن آن‌ها هم موفق عمل نکرده است. البته کار روی سایت‌های شرط‌بندی و شاخ‌های مجازی سوژه خوبی برای سریال طنز به نظر می‌رسد، اما تا اینجای کار چیزی نبوده که به کار دراکولا بیاید.

ما خاطره‌های خوشی از همکاری مهران مدیری و پیمان قاسم‌خانی داریم، اما به نظر می‌رسد دیگر حال و حوصله قبل را در پرداخت ندارند، قاسم‌خانی هم در مصاحبه‌ای گفته بود نمی‌شود حرف زد و برای همین سمت کمدی‌های سطحی رفته است، ولی واقعا به نظر خودش دراکولا حتی به اندازه خیلی معمولی و سطحی کمدی است؟

 

 

«خب که چی» ها!

دراکولا پر از «خب که چه» است! ما شاهد تعداد زیادی سکانس تکراری در این عمارت و آن عمارت هستیم، شاهد برگزاری مراسم لاکچری و احمقانه تولد و عزاداری هستیم. سریال می‌خواهد بگوید که این پولدارهای کلاهبردار چقدر احمقانه زندگی می‌کنند و کارهایشان مسخره است و دیگران ملعبه دستشان هستند! اما همین‌ها را آنقدر در سکانس‌های متعدد تکرار می‌کند که نتیجه می‌شود مجموعه‌ای پلان‌های طولانی و بی‌نمک که احتمالا انتظار دارند به شکل حرف زدن و لحن بی‌مزه و لوس کاراکترها بخندیم.

 

این آقازاده‌های پدرسوخته؟

دراکولا می‌خواهد یک طنز اجتماعی-سیاسی باشد و تنها کاری که در این راه بلد است انجام دهد، دست انداختن و مسخره کردن آقازاده‌ها و یک سری آدم‌های کله‌گنده در مراودات تجاری است. این نکته را در نظر بگیریم که دست انداختن این افراد پتانسیل‌های زیادی دارد و به خودی خود بد نیست و اتفاقا مخاطب هم از آن لذت می‌برد، اما شوخی‌های تکراری و بی‌معنی در این کاراکترها، راه به جایی نمی‌برد. آنها دلشان برای هیچکس نمی‌سوزد و عوضی هستند، خب، این را فهمیدیم؛ دیگر چه؟

 

تا کجا آقای مدیری؟

سریال دراکولا، همان تکرار مکررات است. بدون محتوایی ارزشمند، با پروداکشنی عظیم و پر زرق و برق که به‌جای داستان بیشتر به علایق کارگردان پرداخته است و بیشتر شبیه به عقده‌گشایی‌های فردی به نظر می‌رسد.

باید دید مدیری تا کی می‌خواهد به این قالب تکراری ادامه دهد و درجا بزند. عمارت بزرگ، خدم و حشم و شلوغ‌کاری بیش از حد و خسته کننده، زن‌های احمق با آرایش‌های غلیظ و دیالوگ‌های خاله‌زنکی درباره شوهر و خریدهای آنچنانی. شخصیت خودش هم در یک قالب شیک و اتوکشیده همیشه محبوب پولدار که فقط جنس پدرسوختگی‌اش تغییر می‌کند.

 

 

پایان‌بندی

در نهایت اینکه دراکولا نمی‌تواند انتخاب مناسبی برای تماشا باشد! بله، می‌خواسته حرف‌های مهمی بزند، ورود به برخی ماجراها را هم انجام داده، اما در نهایت یک شکست‌خورده بزرگ است که تمام طرح مساله‌هایش در اندازه همان گفتن باقی می‌مانند. البته از شانس بد اینکه حتی در طرح مساله هم چندان موفق نیست و ماجراها، دیالوگ‌ها، بازی‌ها بیشتر روی مُخ می‌روند تا حرفی برای گفتن داشته باشند.

 

1400/2/22 17:21:01