بی مادر: خودبزرگ پنداری
این امر در ساختار نیز تاثیر مخرب خود را نشان میدهد. جایی که شخصیتها هیچ کنش دراماتیکی انجام نمیدهند، و مجموع رویدادهای فیلم که روند را پیش میبرند تنها حاصل جهالت کاراکترها از محیط پیرامون و سبک زندگی خود است. به نوعی تصمیمها و کنشهایی که باید عمق شخصیت را بکاود و مسائل هستیشناسی یا معرفتشناسی انسان را مورد کنکاش قرار دهد، آن گونه که فیلم سودای آن را دارد به سطحی نازل و عجیب فروکاسته میشود و در نهایت به جای امری فلسفی به حرکت مبتذل روانشناسانه زرد که همان فرار کردن از موقعیت است در پایان فیلم تنزل مییابد.