علیرضا مجمع
اسکار 2023: بانشی‌های اینیشرین (مارتین مک‌دونا)
چرتکه عمر

این یک یادداشت درباره یک فیلم نیست. بانشی‌های اینیشرین هم یک فیلم نیست، با اینکه همه چیز یک فیلم را در حد کمال دارد. بانشی‌ها... مانیفست است، مانیفست انسان تنهای معاصر. در جایی که همه چیز دارد تلف می‌شود، در جایی که همه دنبال وقت‌تلف کردن‌اند. این عمر رفته را چطور می‌شود حساب کرد؟ با کدام چرتکه؟ یکی این وسط هست که تصمیم دیگری می‌گیرد؛ می‌خواهد بسازد تا عمرش تمام نشده است. می‌خواهد زندگی کند در این زمین نفرین‌شده. پس حتی به نزدیک‌ترین دوستش هم جواب می‌دهد؛ وقتی برای تلف کردن ندارم. و چند نفر ما این تصور و تفکر را داریم؟ چند نفر ما عمرمان را چرتکه می‌اندازیم؟ و اساسا مگر چیزی در این فضای زمینی با ارزش‌تر از عمر هست؟ و حرفی فلسفی‌تر از این می‌شود یافت:بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین. و اما بانشی‌های اینیشرین این عمر رفته را بازمی‌تاباند در صورت تماشاگرش. فیلم به غایت کامل است، از تصویر گرفته تا فضا و ساختار. از فرم گرفته تا مضمون. همه در بالاترین استاندارد ممکن قرار دارند. یک فضای ایرلندی چرک با آدم‌های مریض و زخمی. مارتین مک‌دونا زمانی که احتمالا بانشی‌ها را داشته می‌ساخته به حسرت آدم‌های سرزمینش فکر می‌کرده که دارند به هدررفتنشان در آن سرزمین فکر می‌کنند.و دقیقا به همین دلیل است که نقطه قوت و قدرت بانشی‌ها... فیلمنامه است. جایی که مارتین مک‌دونا آن را وقتی می‌نوشته احتمالا به این ماجرا فکر کرده که جدایی دو دوست در زمانه‌ای که آدم‌ها همینجوری بیخودی با هم قهرند و سراغی از هم نمی‌گیرند اندکی بی‌رحمانه جلوه می‌کند.برای همین کارگردانی را در جایی قرار داده که احساس تنفر از کاراکترهایش به تماشاگر دست ندهد. در نقطه تماشا می‌ایستد تا تماشاگر فکر نکند دارد قضاوت می‌کند. بانشی‌ها یکی از بهترین فیلم‌های چند سال اخیر است.

1401/12/27 16:45:31