شادی حاجی مشهدی
یادداشتی بر مینی سریال «بی‌ایمان»
هویتی که به اسارت گرفته شد

"ویلیامزبورگ، آمریکا نیست"، این دیالوگی از مینی سریال محبوب بی ایمان به کارگردانی ماریا شریدراست؛ قصه جسارت زنی برای تغییر شرایطش. شجاعت انتخاب کردن، بریدن و رفتن.

 استی شپیرو، دختر 19ساله یهودی، که در جامعه ارتدکس های نیویورک زندگی می‌کند، گرفتار آداب پیچیده‌ قبیله ساماتا شده که ازدواجی ناخواسته را بر او تحمیل و رابطه جنسی، کار و تحصیل او را محدود و غیرقابل تحمل کرده اند. استی نمی‌خواهد فقط یک دستگاه تولید مثل باشد و مسیری را طی ‌کند که دیگر زنان قبیله‌اش رفته اند. درام در بی ایمان با نمایش تصویر دیگری از زندگی با آداب و مناسک عجیبی که کمتر دیده و شنیده‌ایم کامل می شود، تناقض‌هایی که آدم‌های امروزی را بر آن می دارد تا از گذشته کهنه و پوسیده شان جدا شده و در برابر هژمونی مذهب و سنت عصیان کنند.

اشک‌های بی صدای استی به واقع صدای شنیده نشده دبورا فلدمن است، همان نویسنده یهودی تباری که در رمانش چالش‌های زندگی در جمعیت حسیدی‌های ارتودکس را به تصویر کشیده است.

در حقیقت این هویت زنانه استی است که به اسارت درآمده و بهترین روزهای جوانی‌اش در دست‌های هم‌کیشان و خانواده‌اش هدر می شوند. او از گلاه گیسی که بعد از تراشیدن موهایش برسرش گذاشتند متنفر است، از رابطه ی سرد و رباتیکی که با شوهرش دارد واز نداشتن حقی برای نواختن پیانو یا آواز خواندن.

تصمیم به فرار و دنبال کردن سرنوشتی تازه در دیاری دیگر، به واقع همان نقطه مشترک همذات پنداری با این شخصیت است. انتخاب‌هایی که مسیر متفاوتی را برایمان رقم می‌زنند و راه‌های تازه‌ای که به کشف زندگی خارج از پیله‌ای که به آن گرفتاریم منجر می‌شوند‌.

نکته قابل توجه دیگر در این مجموعه، پرداختن به یک واقعه تروماتیک جمعی است، ذکر مصیبت‌هایی که بر یهودیان رفته و تجدید عامدانه خاطرات تلخ جنگ جهانی دوم که همچنان در نسل‌های بعدی جامعه یهودیت چونان یک زخم کهنه و التیام نیافته باقیست.

دیدن مجموعه بی‌ایمان از این منظر هم می‌تواند جذاب باشد که به خوبی نشان می‌دهد، چگونه محدودیت‌ها و تحمیل عقاید غیرمنطقی و افراطی تا چه حد می‌تواند زندگی آدمی را نابود کند و بدیهی ترین حقوق انسانی را از او سلب نموده و بهترین سال‌های جوانی و تجربه های حسی و فیزیکی او را مختل سازد؛ همچنین به او یادآور می سازد، وقتی توانایی تغییر دادن جامعه و شرایطش را نداریم ، شاید بهترین کار این باشد که جسارت و شجاعت تغییر دادن وضعیت خود را داشته و برای دوباره پرواز کردن، بال های زخمی خود را به حرکت درآوریم.

1400/1/20 01:25:58