مامان کوچولو ی(سلین سیاما/ 2021) ک روایت تخیلی است که در آن دختری به نام نلی بعد از مرگ مادربزرگش با پدر و مادرش به خانهی قدیمی مادربزرگ در جایی میان انبوه درختان جنگلی میروند. نلی در این چند روز دوستی به نام ماریون پیدا میکند. ماریون برای او فاش میکند که از گذشته آمده و کودکی مادر نلی است. این مسئله تعابیر و بعد های چندگانهای را به فیلم سلین سیاما میبخشد. ماریون میتواند زادهی تخیل نلی باشد وقتی او مجبور است بدون همبازی به تنهایی خود را سرگرم کند. ماریون میتواند ماورایی باشد. روح باشد. شمایلی از چیزی باشد که مادرش در دل آن جنگل رها کرده و دیگر سراغش را نگرفته باشد. گویی که آنجا آخرین جایی باشد که آن نسخه از ماریون را به خود دیده و ماریون از آنجا به بعد تصمیم گرفته که به آدم دیگری تبدیل شود. میتواند فقط یک خواب باشد. یک خواب سریالی و دنبالهدار.
این آخری محتملتر است. در طول فیلم چندین بار نماهایی در خانه را داریم که نلی از خواب بیدار میشود. مثل اینکه فیلمساز فیلم را فصل بندی کرده باشد. با هر بار بیدار شدن از خواب ماجرایی بین نلی و ماریون اتفاق میافتد.
سلین سیاما به درستی جنگل را برای روایت خود برمیگزیند. جنگل در طول تاریخ سینما هم همیشه مکان و دستاویز خوبی برای اینکه رها بودن و عدم وابستگی به زمان و مکان تصویر گردد، بوده است. گویا گذشته، حال و آینده در این فیلم با هم ادغام شدهاند درست مانند وقتی که از پنجرهی قطاری در حال حرکت به منظرهی بیرون نگاه کنیم. آن وقت تمایز بین گذشته، حال و آینده قدر مهمی ندارد.
مبهم بودن فضا در فیلم را میتوان دلالتی بر مبهم بودن فضای بچگی دانست چرا که فیلم از نقطه نظر نلی برای مخاطب روایت میشود.
فیلمسازی مثل سلین سیاما که بازی گرفتن از کودکان را همیشه خوب بلد بوده و این را در کارنامهی خود ثابت کرده، اینبار ساختاری مینیمال را برای روایت خود برمیگزیند. یک فیلم کم هزینه با لوکیشنهای محدود و کاراکترهایی که گاهی سکوتشان گیرا تر از دیالوگ هایشان است.
در اشاره به چیزی که به عنوان نقد بر فیلم وارد است باید به این نکته اشاره کرد که همانطور که گفته شد، چون که فیلم از نقطهنظر یک دختر بچه میگذرد و دنیای بچهها هم همیشه در برگیرندهی ابهاماتی بوده است، دیگر میتوان تمام حفرههای وارد بر فیلمنامه و سوالات احتمالی که در ذهن منتقدین و مخاطب ایجاد میشود را به همین نمای نقطهنظر و پر ابهام نلی ربط داد و از زیر بار دلالت روایی شانه خالی کرد. مثل کاری که نوری جیلان را آخرین فیلمش، درخت گلابی وحشی انجام میدهد. در آنجا هم روایت از نقطهنظر نویسندهی جوانی ساخته میشود و فیلمساز از تمام سوالات به این بهانه گذر میکند که نویسندهی جوان او تازهکار است و در اولین کتاب چاپ شدهاش ممکن است ابهاماتی هم وارد باشند. پس ابهامات وارد بر فیلمنامه را هم ایضاً به این مسئله ارتباط میدهد و حلقهی محاصرهی احتمالیاش توسط منتقدین را اینگونه دور میزند.
با این همه مامان کوچولو از سلین سیاما بر خلاف ظاهر جمع و جور و مینیمال خود شاید بزرگترین اثر سلین سیاما از آغاز دوران فیلمسازیاش باشد.