دوباره به ایام معرفی آثار سینمایی به مراسم اسکار رسیدیم و دوباره شاهد قصه تکراری اعتراضات به فیلم انتخابی و نحوه انتخاب آن هستیم. بیراه نیست اگر ادعا کنیم دوره اخیر یکی از پرحاشیه ترین این جلسات در حدود بیست و پنج سال تاریخ آن است، با اینکه فیلم انتخابی، اثر متاخر اصغر فرهادی آن هم با داشتن سابقه دو جایزه اسکار است اما به طرزی مشکوک و غیرعادی این اعتراضات ادامه دارد . به ظن نگارنده حاشیهها و اعتراضات اخیر را باید از دو منظر اصلی مورد کنکاش قرار داد
نخست سازو کار معرفی فیلم به آکادمی اسکار است، نقدی که گروهی به شیوه معرفی فیلم در ایران به آکادمی وارد میدانند و تا حد زیادی هم درست است، این است که چرا یک نهاد دولتی مسئولیت معرفی این آثار را برعهده گرفته است ، نکتهای که حتی در آیین نامه آکادمی اسکار هم یک خلاف آشکار قلمداد می شود و صرف همین حضور سبب نوعی سانسور سلیقهای و البته مهندسی شده در انتخاب آثار میشود . شیوهای که در آن دیگر از فیلمهای تند اجتماعی که مغایرت ماهوی با نگاه رسمی دارند و راهی به غیر از اکران رسمی را در پیش گرفته اند نیست و در برخی از ادوار مانند امسال که فیلمهای چون قصیده گاو سفید(بهتاش صناعیها) ، جنایت بی دقت(شهرام مکری)، بندربند(منیژه حکمت) و شیطان وجود ندارد(محمد رسول اف) به چشم میخورند که بهرغم داشتن حضورهای مهم جشنوارهای و حتی داشتن پخش کنندههای به نسبت قدرتمند بین المللی به صرف نداشتن پروانه نمایش و اکران داخلی و حتی نگاه همراه با ملامت رسمی به این آثارعملا امکان رقابت با دیگر فیلمهایی که در دایره معرفی به آکادمی اسکار از سوی جمهوری اسلامی ایران قرار دارند را از دست می دهند.
این گذاره، بی تردید یک نقص آشکار در شیوه برگزاری جلسات معرفی فیلم به مراسم اسکار است و نگارنده ذره ای تردید در این ناعدالتی آشکار ندارد. شاید بهترین راهکار برای برون رفت از بحران فعلی کنار گذاشتن بنیاد سینمای فارابی به عنوان تنها متولی معرفی فیلم به اسکار و قرار گرفتن آن در اختیار خانه سینما و صنوف زیر مجموعه آن باشد تا بدون نگاه محافظه کارانه و با سعه صدر بیشتر دست به انتخاب این آثار بزند و ملاک را فقط و فقط ارزش های سینمایی و سنجش قدرت پخشکننده آن فیلم خاص برای معرفی به مراسم اسکار قرار داد.
اما در منظر دوم به اتفاقات اخیر طرح این پرسش از جانب برخی مخالفین شکل می گیرد که در حضور فیلمهایی چون قصیده گاو سفید و شیطان وجود ندارد چرا باید فیلم قهرمان اثر اصغر فرهادی به آکادمی معرفی شود؟ پرسشی سطحی و فاقد هرگونه عقلانیت که فقط نشان از عدم شناخت مطرح کنندگان آن از مناسبات سینمایی جهان دارد.
نکته اول آنکه اغلب این دوستان مخالف خوان بدون دیدن آخرین اثر سینمایی اصغر فرهادی دست به چنین مغلطه ای می زنند ، این دوستان بر چه مبنایی اعتقاد دارند که آثار آقایان رسولاف ، مکری و صناعیها در مرتبهای بالاتر از قهرمان قرار میگیرد ؟ مگر فیلم آقای فرهادی در ایران به اکران عمومی در آمده که قضاوت عمومی و تحلیل های سینمایی روی آن صورت پذیرد ( اتفاقی که در مورد سه فیلم مذکور به شیوه مختلف از اکران محدود در جشنواره فیلم فجر تا اکران در بازار قاچاق روی داده است.)
نکته دوم با فرض اینکه فیلم اصغر فرهادی در مرتبه پایینتری از دیگر فیلمهای متقاضی میایستد ، چرا این نکته کلیدی را فراموش میکنیم که قهرمان از دو زاویه باز هم فیلم مهمتر و واجد شرایطتری برای آکادمی اسکار است، نخست آنکه خالق آن کسی است که در دهه اخیر دوباره جایزه اسکار خارجیزبان را به خانه برده و در یک دوره هم برای بخش فیلمنامه نامزد جایزه اسکار بوده، و دوم آنکه فیلم قهرمان پخش کنندگان مهمی چون ممنتو فیلم و آمازون را پشت سر دارد که هر فردی با میزان شناخت اندک از مناسبات فصل جوایز می داند که چنین پخش کنندگانی چه نقش کلیدی در بالا بردن یک اثر سینمایی و موفقیت آن در فصل جوایز دارند .
پس از منظر دوم انتقاد برخی دوستان و همکاران سینمایی به انتخاب فیلم قهرمان و اینکه چرا باز اصغر فرهادی از ایران به مراسم اسکار معرفی شده اساسا پرسشی پوچ و فاقد منظرگاه سینمایی است و دقیقا به همین علت است که در ابتدای این یادداشت برخی از این مخالفت خوانیها را فراتر از یک عدم شناخت ارزیابی کردم و آن را حاصل برخی دستهای پشت پرده که علاقه ای به موفقیت فیلمساز بزرگی چون اصغر فرهادی ندارند تلقی کردم.
و نکته آخر؛ علاقمندم به عنوان ثبت در تاریخ پیشبینی خودم را چند ماه زودتر از مراسم اسکار به رشته تحریر در بیاورم ، به ظن نگارنده تیم پخش و تولید فیلم قهرمان که در راس آن اصغر فرهادی قرار دارد دیگر علاقه در زمین بازی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان ندارند و به یک زمین بزرگ تر فکر میکنند؛ این زمین همان کسب جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی ، بهترین فیلمنامه و یا بهترین بازیگر مرد است، سناریوی که دو سال قبل با یک فیلمساز آسیایی تبار دیگر یعنی بونگ جون هو و فیلم انگل شکل گرفت و اصلا مایه تعجب نیست که فیلمسازی در سطح اصغر فرهادی با این میزان از موفقیت به چنین درجهای نائل شود.