اگر میخواهید مستند خوب بسازید، هر کاری که فرشاد فداییان در قلعه برقرار کرده را نکنید، مطمئن باشید مستندتان از حداقل استاندارهای یک مستند خوب برخوردار خواهد شد. دلایل این که بهترین مستند پانزدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت تا این اندازه مستند بدی است آن قدر زیاد است که دریک نقد ده دقیقهای نمیگنجد و اساسا نیاز به آسیبشناسی جریانی دارد که با بیسوادی کامل چشم به جشنوارههای چشمآبی دارد. تصاویر کارتپستالی، نماهای طولانی، بیروایتی، نماهای هلیشات افراطی، موضوع بدون جذابیت و نگاه توریستی که هدفش نشان نمادهای فقر- و نه تلاش برای رسیدن به هدف مشخص- است از المانهای رفتاری این نوع مستندهاست. بدون شک این کار با نگاهی که به آنطرف دارد احتمالا جوایزی را هم از بعضی جشنوارههای درجه سه و چهار گدایی خواهد کرد، اما این روش دیرزمانی است که منسوخ شده است. حتی کیارستمی پدر هم این اواخر فهمیده بود که دیگر فرمول بزن درروی نماهای لانگ تیک بیروایت جواب نمیدهد و برای همین چند فیلم آخرش را هم از ایران بیرون برد که شگرد خامدستانهاش لو نرود. قلعه برقرار اما با این ترفند داورها و شاید مدیران سینمای مستند را فریب داده و لابیهای پشتپرده اش هم احتمالا برای بردن این جایزه جواب داده است، اما روزی که تفنگ صابونی وودی آلن زیر باران کف کند، دور نیست.