فاطمه مرشد‌کیان
ریویو 2: آنت(لئوس کاراکس)
عشق، مرگ، رستگاری

 

کارگردان سخت‌گیر فرانسوی پس از گذشت ۹ سال از آخرین فیلمش بازگشتی نفس‌گیر دارد. موزیکالی پرجنب و جوش، چشم‌نواز، گوش‌نواز و البته متفاوت که فریم به فریمش مهمانی باشکوهی از رنگ و نور و آواز است. ماریون کوتیار مثل همیشه مسلط و درخشان ظاهر شده اما بار اصلی فیلم بر دوش آدام درایور و استعداد عجیبش در  همراهی‌گرفتن از مخاطب است. فیلم از لحاظ فنی تقریبا بی‌نقص به‌نظر می‌رسد: طراحی صحنه و دکوپاژ کم‌نظیر، تدوین پویا و جلوه‌های ویژه مبتکرانه.

اولین اثر انگلیسی‌زبان کاراکس فضایی شخصی و البته پراکنده دارد. از ارادت جدی‌اش به تئاتر گرفته تا نگاه نه‌چندان خوش‌بینانه‌اش به عشق و حتی موضع مغرضانه‌‌اش به تحولات مدنی مانند جنبش می‌تو. او در آنت مشخصاً دغدغه‌مند و پرحرف است و می‌خواهد کمی از همه‌چیز بگوید: عشق، مرگ، رستگاری، خودخواهی، حسادت و هر چیزی که رونوشت اخلاقی انسان را شکل می‌دهد و یا دچار زوال می‌کند. با تمام تلاشی که کاراکس در بیان‌ انتقاداتش علیه مسائل اجتماعی مختلف انجام می‌دهد اما موفقیت اصلی او به ریشه‌یابی دقیق از درونیات افراد برمی‌گردد. غم‌ها، ترس‌ها و احساسات خوددرگیرانه‌ای که مقصدی جز تباهی ندارند.

آنت در همان دامی اسیر می‌شود که استوکر (پارک چان ووک /۲۰۱۳) گرفتارش شد: ضعف فیلمنامه. هر چقدر استوکر به‌عنوان اولین اثر هالیوودیِ خالق اولدبوی (۲۰۰۳) در شخصیت‌پردازی و پیرنگ ضعف داشت آنت در جذابیت خط داستانی و متعاقباً حفظ ضرباهنگ ناتوان است و نیمه دوم فیلم عملا کشش و انرژیِ طوفانی اولیه‌اش را از دست می‌دهد. تغییر مسیر پلات آن‌چنان که باید موفقیت‌آمیز نیست و کارگردانی کاراکس هم تنها پوسته رنگارنگش را نجات می‌دهد. می‌شود گفت آنت با تمام زیبایی و شورآفرینی‌اش نمی‌تواند همه‌رده فیلم‌های گذشته کارگردان قرار بگیرد. نه بداعتِ موتورهای مقدس (۲۰۱۲) را دارد و نه پتانسیل ماندگار شدن مانند عاشقان روی پل (۱۹۹۱) اما همین که خالق آن‌ها همچنان به ساختن ادامه می‌دهد بهترین دستاورد آنت است.

 

1400/6/13 18:05:03