دیوید سیمز/ ترجمه:غزاله زارعی ، امیر رحمانی
فِرن (فرانسیس مکدورمند)، قهرمان فیلم سرزمین خانه بهدوشان ساخته کلوئی ژائو، با وجود زندگی سخت و پر مشغلهاش شخصیتی مصمم و مستقل است. فیلمهای آمریکایی ژانر وسترن از آغاز تولد خود تحت تاثیر چنین شخصیتهایی بودهاند.
او با ون شخصیاش به تمام نقاط کشور میرود و حتیالامکان نیازهایش را به تنهایی برآورده میکند، برخورد سردی با مردم دارد و چیزی درمورد خودش و دردسرهایی که زندگی او را به جاده کشیده است، بروز نمیدهد. اما فرن گاوچران سرسختی نیست که در جایی ناشناخته مشغول جنگیدن باشد. زنی است که به تازگی بیوه شده و در اوایل دهه هفتم زندگیاش به دنبال زندگی معنادار در ایالتی است که تبدیل به دشمنی برای شهروندان عادی و نیازمند شده است.
چشمانداز حماسی ژائو از فیلمی که غرب آمریکا را از ایالت نوادا تا داکوتای جنوبی درمینوردد، مملو از تصاویری چشمنواز از تماشاییترین مناظر کشور است. سبک همدلانه ژائو در قصهپردازی نیز در فیلم طغیان میکند و همچنین گروه بازیگران اغلب از نابازیگرانی تشکیل شده که در نقش واقعی خودشان در فیلم ظاهر میشوند و در این مسیر داستانهایی از حفظ بقا در دوران پس از بحران عظیم اقتصادی 2008 تعریف میکنند. باوجود اینکه ایالات متحده بحران اقتصادی و انساندوستانه متزلزل دیگری را پشت سر میگذارد، فیلم با هوشیاری بُعد دیگری از شدت شکنندگی و وحشتناک بودن رویای آمریکا را نمایان میسازد.
ژائو دو فیلم اول خود، ترانههایی که برادرانم یادم دادند و سوارکار، را در منطقه رزرو شده بومی در جنوب ایالت داکوتا با تمرکز بر شخصیتهایی ساخت که هیچ تجربهای در بازیگری نداشتند و داستانهایی کاملاً الهامگرفته از زندگی خودشان تعریف میکردند. به خصوص فیلم سوارکار اثری است تکاندهنده که مدیون ماهیت ستیزهجوی وسترنهای کلاسیک است، اما داستانی تعریف میکند، از دیدگاه غیرعادی یک ستاره سوارکاری، اهل قبیله سو در لاکوتا، که در تکاپو برای بهبود مصدومیتش است. سرزمین خانه بهدوشان برگرفته از زندگی واقعی نیز هست؛ این فیلم از کتابی غیر داستانی اثر جسیکا برودر در مورد زندگی آمریکاییها در خارج از ونهایشان در دوران پس از بحران 2008 اقتباس شده است.
این ثبات نگاه رئالیستی کارگردان با بازی چشمگیر مکدورمند شکل گرفته است؛ کسی که تکگوییهای بسیار ترحمبرانگیز و گاها در ظاهر بیسروتهی را ایراد میکند و همین نگرش هوشیارانه در بازیگری، جایزه اسکار را برای فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری برای او به ارمغان آورد.
با وجود اینکه فرن شخصیتی خیالی و ساختگی است، اما پیشینهاش ریشه در واقعیت دارد- او اهل امپایر در ایالت نوادا است؛ ایالتی که قبل از تعطیلی معادن محلی، صاحب کمپانی سنگ گچ ایالت متحده بوده است. شروع داستان با خسارتی که این تعطیلی به معیشت مردم آنجا در آن زمان وارد کرد، آشکار میشود: شهر آنقدر سریع تخلیه شد که کد پستیاش ناتمام ماند.
فرن از میان خاکسترهای خسارات اجتماعی و مرگ همسرش سر برآورده و زندگی دورهگردی را آغاز میکند. شغلی فصلی در انبار محلی آمازون دارد (جایی که ژائو ویدیوهایی شگفتانگیز از زندگی واقعی ضبط می کند) از اردوگاهی به اردوگاه دیگر رانندگی میکند و از همکاران بی سروسامانش درس زندگی می آموزد. ژائو از ارتباط ناهمسان فرن در جامعهای که نه مبتنی بر یک مکان ثابت بلکه بر اساس احساس بودن است، لذت میبرد.
سرزمین خانه بهدوشان مشخصا یک فیلم رمانتیک نیست. با وجود اینکه فیلمبردار،جاشوآ جیمز ریچارد، چشماندازهای جذابی را از سفرهای فرن به ثبت میرساند (او حتی در لحظهای مهم از نمایی معروف در فیلم کلاسیک وسترن جویندگان تقلید می کند) اما ژائو بیشتر به بخشهایی از سبک جدید زندگی فرن که خیلی مسحور کننده است میپردازد. بهداشت شخصی، حمامکردن و دیگر فعالیتهای معمول مانند شستن لباسها و گرم ماندن. این کارها بخشی از چالشهای پیش پا افتادهای است که فرن با آنها مواجه میشود و ژائو زیرکانه آنها را به چالشهای مرگ و زندگی بدل میکند.
تنش حقیقی فیلم سرزمین خانه بهدوشان تقلای فرن برای پذیرش آسیبپذیری و بیزاریاش از غرق شدن در ضربه عاطفی و همیشگی از دست دادن کار و خانوادهاش است و مکدورمند این ترس و غم را به بهترین نحو ایفا میکند. فرن شخصیت خشن و نامهربانی ندارد اما به شدت محتاط است و درام حقیقی، مشاهده فروپاشی این موانع شخصیتی او در طول سفرش است. سرزمین خانه بهدوشان اثری اکتشافی است که فقط از جای جای آمریکای غربی نمیگذرد. فرن در حال تطهیر خود از ارواح پلید شیطانی است که ناشی از اهمال سازماندهی شدهای است که در سالهای اخیر گریبانگیر بسیاری از مردم آمریکا شده است. این سفر ادیسهوار فیلم کلوئی ژائو را تبدیل به ترکیبی حیرتآور از دشواریهای زندگی تا تزکیه نفس مینماید.
www.theatlantic.com