سید مرتضی آوینی نیازی ندارد معرفی شود. آن قدر در روزهای منتهی به دهه سوم فروردین ماه در مکانهای رسمی و تایید شده خاص از او گفته میشود که حتی 28 سال بعد از مرگش هم احتمالا کسی که مخاطب فرهنگ است یک بار نامش را شنیده است. هر چند که برنامه ساز مستند آقا مرتضی اصرار دارد بگوید قصور و تقصیری متوجه او و بسیاری دیگر است که هنوز آوینی را خیلیها نمیشناسند. اول اینکه چرا مردم کوچه و بازار باید آوینی را بشناسند؟ مگر آوینی ستاره سینما بود که نگران باشید از بابت شناخته نشدنش؟! دوم اینکه آنها که باید بدانند آوینی کیست و چه اثری گذاشت قطعا میدانند و تلاش میکنند بیشتر از او بدانند. هر چند که تعدادشان از صد نفر دویست نفر تجاوز نکند. پس خیلی دنبال این نباشید که مرتضای آوینی را با تحلیل خودتان که به شدت ناقص و خالهزنکی است به مردم بشناسانید. کسی که بخواهد اوینی را بشناسد با رجوع به کتابها و آثارش او را خواهد شناخت و دنبالش خواهد کرد. عجالتا در این مجال سه مطلب را دور از هیاهو و جنجال دوره سالگردش اینجا بخوانید و بدانید که سید مرتضای آوینی محدود به 20 فروردین هر سال نیست. او مهمترین مستندساز جنگ تاریخ سینمای ایران است که بعد از رفتنش کسی نتوانست جایش را بگیرد. سه مطلب زیر در تحلیل این چرایی گام برمیدارد. در میان این مطالب نامهای خواندنی از ابراهیم حاتمیکیا یکی از شاگردان آوینی هم هست که یادآوریاش برای ذهنهای فراموشکار به شدت لازم است:
یک هشتم کوه یخ!(آقای مرتضی آوینی و من)/خسرو دهقان
گره کور!( تاملی بر زندگی و مرگ آقای آوینی)/علیرضا مجمع
مرثیه سرایان پس از مرگ(سید مرتضی آوینی از دل بازخوانی نامه ای از ابراهیم حاتمی کیا)/سامان بیات