ترجمه نیلوفر امیری

کارگردان: علی عباسی/ نویسندگان: علی عباسی افشین کامران بهرامی/ بازیگران: زهرا امیرابراهیمی، مهدی بجستانی و آرش آشتیانی/ ژانر: درام / بخش : رقابتی.

خلاصه داستان: روزنامه نگاری به زیر پوست شهر مشهد مقدس در ایران می‌رود و به دنبال بررسی قتل‌های زنجیره‌ای کارگران جنسی توسط شخصی به نام "قاتل عنکبوتی" است. "قاتل عنکبوتی" باور دارد که گناهکاران را از خیابان ها پاک می‌کند.

گاردین (پیتر برادشاو): 20 سال پس از قتل 16 کارگر جنسی توسط یک قاتل زنجیره‌ای در شهر مشهد، علی عباسی روایتی بیگانه و جناحی از دستگیری و محاکمه قاتل ساخته است. عنکبوت مقدس شیوه عمل یک قاتل زنجیره‌ای است که علی‌رغم وجود عناصر آشنا، روند را فراتر از حد معمول می برد. داستان این فیلم فراتر از محاکمه و دستگیری است و ظلم خودبزرگ بینانه قاتل را به دادگاه‌ها و عرصه رسانه‌ها گسترش می‌دهد. این رویکرد فیلمنامه نسبتاً هالیوودی اما مطمئناً بسیار مؤثر با محوریت قاتل است. عنکبوت مقدس در برخورد با کارگران جنسی تحت حکومت دینی ایران نسبت به فیلمی مانند دایره (2000) ساخته جعفر پناهی، بسیار بی‌رحمانه‌تر است.

ورایتی (پاتریک فراتر): علی عباسی تاکید کرد که فیلم او عنکبوت مقدس، قصد ندارد حقیقتی جنجالی را بیان کند بلکه حقیقت را از طریق تعبیری تخیلی از رویدادهای واقعی می‌گوید. عباسی با تاکید بر اینکه فیلمش «داستان واقعی نیست»، افزود: «این یک تعبیر است. تعریف این داستان از نظر اخلاقی اشتباه است. من حتی به آن علاقه ندارم.» عباسی می‌گوید که پیام او به طور خاص در مورد قتل و حتی خشونت علیه زنان نیست. بلکه مربوط به وضعیت جامعه ایران و چگونگی فقر و استیصال  بسیاری از مردم کشوری است که دارای ثروت‌های بسیار است. این فیلم ضد حکومت ایران نیست. ضد هیچ کس نیست. اما واقعیت این است که قاتل، مردی بسیار مذهبی بوده و کشتارها در شهری مقدس انجام شده است.

ددلاین (آنتونی د الساندرو):استفانی بانبری، منتقد ددلاین، عنکبوت مقدس را «به شدت نفرین‌کننده» نامیده، یک تریلر جنایی که «خش خش می‌کند و باعصبانیت بازتابانده می‌شود». عباسی درباره قربانیان واقعی قاتل گفت: همه این‌ها برای این است که بگویم نمی‌دانم داستان واقعی این زنان چیست و باز هم تاکید کرد:«این فیلم درباره شرایط زنان در ایران نیست.» او اضافه کرد که داستان واقعی این است که آن ها انسان هستند. داستان واقعی این است که آنها درگیر فقر شدید بودند. داستان واقعی این است که آنها در 14 سالگی ازدواج کردند، در 23 سالگی صاحب دو فرزند شدند و تا 35 سالگی دندان‌های خود را از دست دادند.