جملات درخشانی این روزها میشنویم. مثل اینکه یکی میگوید:«فیلمنامه سریال میخواهم زنده بمانم زاییده تخیل نویسندگانش است.» حیرتانگیز است این حجم ندانمکاری بعد از این همه سال. خب مگر قرار است زاییده تخیل نویسندگان مثلا سریال قورباغه یا گیسو باشد؟ این مزاح بیمزهای که اینجا نوشتم دقیقا با شرایط آبزوردی که در این چند روز گرفتار آنیم هماهنگ است. شرح این شرایط به سادگی در چند جمله این است که یک سریال در شبکه نمایش خانگی یا به اصطلاح امروزیها؛ وی اُ دی در حال پخش است و 14 قسمتش روی پلتفرم قرار گرفته است. حال و هوای سریال هم در اواخر دهه شصت میگذرد. این حال و هوا به عمد نویسنده و سازنده، احتمالا به این دلیل به آن دوره برده شده است که شاید خیلی حرفها را در بستر زمان حال نمیشود زد و بنابراین قصه به اوایل دولت سازندگی برده شده تا بشود یک سری حرفها را زد. تا اینجا با یک هوشمندی نکتهسنجانه سروکار داریم که سعی کرده است از حجاب سانسور عبور کند و خودش را به دلیل حضور در زمان حال به دست تیغ سانسور ندهد. اما صاحبان این هوشمندی تا آنجا را دیگر حدس نمیزدند که برای اهل سانسور خیلی فرقی نمیکند زمان وقوع قصه چه زمانی باشد؛ دوره اشک اول باشد یا اصلاحات دوم خرداد، دوره یزدگرد سوم باشد یا احمدینژاد چهارم، تفاوتی ندارد، اگر حس کند به رکنی از ارکان تعمیمپذیرش خدشهای دارد وارد میشود سریع وارد عمل میشود و حکم به توقف میهد. فرقی هم برایش ندارد سریال هنوز پخش نشده یا 14 قسمت از آن پخش شده. بدعت فاجعهباری گذاشته شد. با این روش هر کسی از هر جایی بلند شده باشد و با هر کس قهر کرده باشد، حکم به تعطیلی سریال در حال پخش میدهد. آن از سرزمین کهن(کمال تبریزی) که چهار قسمتش پخش شد و از کنداکتور پخش خارج شد، این هم از میخواهم زنده بمانم. اصلا مهم نیست که الان یا چند روز دیگر این سریال با لابی و تعامل از توقیف درمیآید و میرود روی پلتفرم. ماجرا این است که نباید این اتفاق میافتاد. اگر فرض بگیریم که کس یا کسانی حق دارند روی متن نوشته شده یا فیلم ساخته شده نظر بدهند(فرض محال که محال نیست) این لابی برای قبل از این است که سریال جلوی دوربین برود. وقتی جلوی دوربین رفت و تدوین شد دیگر کسی حق(دقیقا حق) ندارد به آن تعرض کند.
نکته اصلیتر در این قضیه این است که بالاخره معلوم شد چه کسی حکم داد که قسمت 15 سریال میخواهم زنده بمانم روی پلتفرم نرود؟ تا جایی که من فهمیدم مدیران پلتفرم خودشان با یک توصیه که از ارکان نیروی انتظامی به آنها رسیده بود قسمت جدید را روی پلتفرم قرار ندادند.در واقع اینطور به نظر میرسد که از ترس مرگ خودکشی کردهاند. در واقع برای پخش نشدن سریال در این مرحله دستور مستقیم قضایی لازم است، که این دستور بنا بر گفته قوه قضاییه برای این عمل صادر نشده بود. پس، اینکه ارگانی از ریخت یک سریال خوشش نیاید و به تهیهکننده پیغام بدهد که سریال را پخش نکن و او هم به حرف آن ارگان گوش بدهد، از آن اعمالی است که فقط از یک پلیس ذهنی و ترس بی دلیل از سوی سازنده کار برمیآید. مورد میخواهم زنده بمانم اولین مورد این شکل برخورد نبود و آخرین آن هم نیست. مسئله این است که حد و حدود افراد و ارگانها باید مشخص شود و همانطور که سینماگر حق دخالت در امور نظامی و انتظامی را ندارد، برعکسش هم صادق است. نکته این است که پای بعضیها داخل گلیم بعضیهای دیگر میشود، و چون زورشان زیاد است و طرف مقابل هم ترسوست، حرفشان حتی به شکل موقت به کرسی مینشیند. با این رویه کلا باید یک جور فیلم ساخت، آن هم جوری که رفقا دوست دارند.