دیوید کانفیلد
ترجمه:فاطمه مرشدکیان
زبانی که اصغر فرهادی با آن صحبت میکند جهانی است. این کارگردان ایرانی برنده اسکار در طول گفتوگویی که درباره فیلم آخرش؛ قهرمان، با هم داشتیم از نمایشنامهنویس آلمانی برتولت برشت، کارگردان ژاپنی آکیرا کوروساوا و همچنین فیلمساز سوئدی اینگمار برگمان بهعنوان منابع الهامش نام میبرد. به گفته خودش او فیلمهایش را سازگار با هر جایی میداند و حالا دلیل آن را فهمیدهاست: «شباهتهای مردم دنیا بسیار بیشتر از تفاوتهایشان است.» او از طریق برنامه زوم و بهواسطه یک مترجم به من میگوید: «چرا که اساس و ریشه ما در سینما احساسات انسانی است.»
این موضوع حداقل در مورد سینمای فرهادی صدق میکند. سینمایی که اکثراً از داستانهای ایرانی درباره والدین و همسرانی تشکیل شده که درگیر رازها و افشاگریهای پیچیدهاند. روایات او، از لحاظ گستردگی و صمیمانهبودن، دائما در جستوجوی یک حقیقت جهانی هستند و این تنها یکی از دلایلیست تا بدانیم چرا او در جمع تحسینشدهترین کارگردانان زنده قرار میگیرد. او همراه با دو تن از بزرگان محبوبش، برگمان و کوروساوا، در یک دستاور کمیاب شریک است؛ این سه نفر عضو گروه بسیار کوچکی هستند که بیش از یکبار برنده اسکار بهترین فیلم بین المللی (با نام سابقِ بهترین فیلم خارجی زبان) شدهاند. جالب اینکه فرهادی تنها عضوی است که این دستاورد را در قرن ۲۱ بهدست میآورد. او این کار را با ساخت فیلمهایی درباره زادگاهش انجام داده است. و حالا بار دیگر، پس از تولید فیلمی در اسپانیا، او تحت تاثیر چیزی فراتر از سیاست و درگیریهای ایران قرار گرفته.
اینجاست که برشت وارد ماجرا میشود: فرهادی در دوران دانشجویی مجذوب نمایشنامهای با نام زندگی گالیله شده بود. نمایشی که در آغاز آن یک دانشمند مشهور تلسکوپ جدیدی را بازآفرینی کرده و بهعنوان سازه خودش میفروشد. البته در ادامه رازش برملا شده و برای این کار به صلیب کشیده میشود. فرهادی میگوید: «این نمایش همیشه در ذهنم حضور داشت اما هرگز فکر نمیکردم روزی درباره این موضوع فیلمنامه یا نمایشنامه یا هر چیز دیگری بنویسم.» و حالا بعد از ۲۰ سال این موضوع دوباره او را درگیر کرد.
قهرمان زندگی رحیم (امیر جدیدی) را دنبال میکند. مرد جوانی که به دلیل بدهی به همسر خواهرش در زندان است. زمانی که رحیم در طول مرخصی دو روزه قصد دارد بدهی خود را تسویه کند، دوستدختر پنهانیاش به کیفی پر از سکههای طلا برمیخورد. رحیم ابتدا به فکر برداشتن سکهها و حتمیکردن آزادیاش میافتد اما در ادامه نقشه پیچیدهتری طراحی میکند: یک داستان حسابی از پسدادن کیف به صاحب اصلی، بهجای برداشتن پول، میسازد. و متعاقب آن خودش را به عنوان کسی که کیف را پیدا کرده معرفی میکند.
این فیلم تصویر سرزنده و پویایی از شهر شیراز ارائه داده و آن را با نقد سرزنشآمیز اجتماعی پیوند میزند. فرهادی در ساختار ساده فیلمش یک داستان اخلاقی پیچیده را، ماهرانه، همراه با تعلیقی محسوس خلق میکند. بهطور اجتناب ناپذیری شرایط بهم میریزد و سرنوشت رحیم به علت تنشی که حول نقشِ ناگهانیِ اجتماعیاش ایجاد شده به عقب رانده میشود. در حالی که تمام نگاهها بهسوی اوست، رحیم به یک سلبریتی محلی تبدیل میشود. فرهادی چنین ماجراهایی را شخصاً در روزنامههای محلی ایران دیده بوده و زمانیکه کار روی این فیلم را شروع کرد یک ایده مرکزی واحد را کشف کرد:«آنها [مردم] میخواهند فرد دقیقا همان کاری را انجام دهد که خودشان در آن لحظه دوستداشتند انجام بدهند. مثل یک قهرمان... آن شخص باید تلاش کند تا تصویری که جامعه از او انتظار دارد را برآورده کند.»
فرهادی در مراسم دریافت دومین جایزه اسکارش برای فیلم فروشنده در مراسم حاضر نشد. در ماههای ابتدایی سال ۲۰۱۷، کمی قبل از برگزاری مراسم، دونالد ترامپ رئیسجمهور تازه آمریکا برای هفت کشور مسلمان، از جمله ایران، قوانین منع سفر وضع کرد. فرهادی صرفنظر از اینکه میتوانست برود یا نه، در اعتراض به این تصمیم از حضور در مراسم خودداری کرد. او در بیانیهای در آن زمان گفت: «غیبت من به خاطر احترام به مردم کشورم است. تقسیم دنیا به دو دسته ما و دشمنانما باعث ایجاد ترس میشود. فیلمسازان بین ما و دیگران همدلی ایجاد میکنند. همان چیزی که امروز بیشتر از هر زمان دیگر به آن نیاز داریم.»
در این مورد آثار فرهادی بهتنهایی گواهی بر این موضوع هستند. او برای اولین بار قدرت مدیوم خود را در بهترین اثرش، یک جدایی، که برنده اسکار ۲۰۱۱ شد نشان داد. فیلمی که نامزدی بهترین فیلمنامه اریژینال را هم برایش به ارمغان آورد. این اثر در زمان خودش بهعنوان فیلمی خلاقانه در میان قوانین سختگیرانه سانسور ایران مورد تحسین قرار گرفت. فرهادی حالا دراین باره میگوید: «من هرگز در هیچکدام از فیلمهایم سعی نکردم یک زبان جهانی داشته باشم اما در ژاپن وسوئد و بقیه جاها مردم با این فیلم ارتباط گرفتند. این موضوع مسئله مهمی را بیان میکند: محلیبودن و جهانی بودن با یکدیگر در تضاد نیستند. آنها با هم تقابلی ندارند.»
باید گفت این مورد برای جوایز هم صدق میکند. آمازون استودیوز، توزیعکننده قهرمان، در حال برنامهریزی یک کمپین قابلتوجه برای این فیلم است. اثری که تا به اینجا از آن بهعنوان بهترین فیلم فرهادی بعد از جدایی یاد شدهاست. فرهادی میگوید قهرمان نخستین فیلم اوست که "هیچ چیز پنهانشده وجود ندارد"دیگر رازی برای برملاشدن در کار نیست. در گفتوگو با او، شما میتوانید متوجه کارگردانی شوید که دائما پرانرژی بوده و پذیرای احتمالات در هنریست که خلق میکند. او با خنده میگوید:«هرگز فکر نمیکنم فیلمسازی را یادگرفته باشم. فیلمسازی مانند راندن ماشین است. شما هیچوقت نمیتوانید بگویید راننده خوبی هستید چرا که بهرحال یک زمانی تصادف میکنید و دیگر رانندهای خوب نیستید.» خوشبختانه تا اینجای کار، فرهادی سابقه بسیار خوبی دارد.
قهرمان در این آخرهفته اولین نمایشش در آمریکای شمالی را در فستیوال فیلم تلوراید تجربه میکند. همچین پیش از انتشار در سرویس پرایم ویدئو در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۲۲(۱ بهمن ۱۴۰۰)، برای واجد شرایط شدن در رقابت ماه نوامبر، این فیلم نمایش محدودی در سینماها در تاریخ ۷ (۱۷ دی ۱۴۰۰) ژانویه خواهد داشت.
منبع:ونیتیفیر/سپتامبر 2021