احسان آجورلو
اسکار 2023 : دختر آرام ( کالم برید )
تذکار آن تابستان دور

تذکار یا عمل یه یادآوردن به نوعی بازسازی یک خاطره است. اینکه روزی در چه موقعیتی چه احوالی در ذهن ثبت شده است. اما اینکه این ثبت و تفسیر آن در حوزه  وحیطه  روانشناختی است یا تجربی بحثی مفصل است. اما تمام ما به یاد داریم بارها و بارها درباره خاطرات خود متن‌ها نگاشته‌ایم. به یاد داریم که چرا از مدار روزمرگی خارج شدیم و آن حس و لحظه برایمان ثبت و به نوعی کریستالیزه شد. فیلم دختر آرام (کالم برید / 2022) به دنبال ثبت همان لحظه است. البته لحظه‌ای که طولانی می‌شود و آنقدر منبسط می‌شود که پایان‌بندی فیلم را دربر بگیرد. شاید از لحاظ ساختاری فیلم‌نامه فدای سکانس پایانی خود شده است. همان جمله مشهور دوختن یک کت برای یک دکمه اما از نظر کارگردانی فیلم آنقدر صحنه‌ها را زیبا و چشم‌نواز کنار هم چیده است که آن حس ناب و خالص را به مخاطب نیز متبادر کند. همذات پنداری با دختری که به شدت منزوی است و جهانی بسیار دور از دیگر شخصیت‌های داستان دارد. این امر نشان می‌دهد که نویسنده به صورت افراطی به دنبال این بوده است که هر زمان نام این فیلم شنیده شد مخاطب مانند شخصیت اول داستان همین قصه تابستان کوتاه دختر را به یادآورد. البته هر چند فرم آرام و ریتم کند فیلم یادآور فیلم‌های کلاسیک ژاپنی است اما از نظر مضمون هیچ گاه به آنان نزدیک هم نمی‌شود. اما پرسش اصلی اینجاست که فیلم‌ساز به دنبال چیست؟ در طول زمان 95 دقیقه‌ای داستان فیلم‌ساز به دنبال فهم چگونگی ساخته شدن خاطرات است. به نوعی هرمونوتیکی از خاطرات. روندی که از روزمرگی طی می‌شود تا خاطره‌ای ساخته شود. شادی این بخش ماجرا به مقوله روانشناختی بازگردد. یعنی همان بخش که پدر در اقدامی دختر را به خانه آشنای دور خود می‌برد و او را به آنان می‌سپارد. اما بخش تجربی ساخت خاطره زمانی رخ می‌دهد که دختر با مقوله‌ای پدیدارشناسانه برخورد می‌کند. با این مقوله که در خانه جدید با افراد چگونه ارتباط برقرار کند. دقیقا همان مسئله‌ای که برای او در خانه خود یک فوبیا و دشواری عظیم است. شاید نمونه عامه پسند چنین رویکردی را پیش‌تر در انیمیشن درون بیرون ( پیتر داکتر / 2015) دیده باشیم. اما در فیلم دختر آرام وجه پدیداری ماجرا حالت ابژکتیو به خود گرفته است. کای البته همان روند روزمره خود را داراست. او همچنان در برخورد با دیگران دچار مشکل است. تا زمانی که متوجه جانشینی خود می‌شود. اینکه قرار است جای پسر خانواده که غرق شده است را پر کند. آن زمان است که با مرد و زن فامیل ارتباط عاطفی برقرار می‌کند. گویی تروما و زخم خاطر آن دو برایش بدل به یک نقطه‌ای برای اتصال عاطفی با آنان می‌شود. به همین دلیل است که در انتهای فیلم در آن سکانس حسی را تجربه می‌:ند که هیچ گاه نداشته است. حسی که تمام آن تابستان را برای او در آن آغوش پایانی خلاصه می‌کند.

1401/12/27 12:39:57