اگر در ابتدا ، صداى كاراکس ، كارگردان فيلم از تماشاگران ميخواهـد كه حين تماشاى فيلم نخندند، دست نزنند، آواز نخوانند ، گريه نكنند، نگوزند و نفس نكشند ، كه هـم ميتواند به فيلمى افراطى متعلق باشد و هـم ويژگىهـايی فاصله گذارانه دارد، تماشاگر را در موقعيتى متناقض قرار ميدهـد، آن ديزالوهـاى رفت و برگشت بر اولين نماهـاى فيلم كه گويى از تاريخهـاى سينما ى گدار بيرون آمده اند و آن شروع دلچسب كه طى آن دست اندركاران فيلم در كنار درايور در حال خواندن ترانه "ممكن است شروع كنيم؟"هـمراه با كاراکس و دخترش،از استوديويى خارج ميشوند و خيابانهـاى لسآنجلس را طى ميكنند تا در انتهـا به كوتيار برسيم ، نويد فيلمى سر حال و بازيگوش را ميدهـد ، اما اولين اجراى "كمدى"(؟) درايور كه طى آن تماشاگرانش را آزار ميدهـد ثابت ميكند كه اساساً با فيلمى افراطى روبرو هـستيم. البته كاراکس هـميشه فيلمسازى افراطى بوده اما ، مثلاً آن طراحى آشكارا تحت تأثير فيلمهـاى دهـه ٨٠ گدار در شب جوان است(١٩٨٦) كه بسيار دلچسب و هـيجان انگيز از كار درآمده بود يا معمارى شاعرانه و تصويرسازى بهياد ماندنى عشاق پون نوف(١٩٩١) كه با شيطنت هـاى مكرر و فاصله گذارانه در باند صوتى فيلم هـمراه شده بود، اجازه ميدادند كه تماشاگربا سويه تاريك اين فيلمهـا بهـتر كنار بيايد . كاراکس در اين فيلمهـا به نوعى تعادل رسيده بود . اما از "هـولى موتورز" بودجه سنگين و يك طراحى روتين كه اصرار دارد عجيب و غريب و "رو كم كن" جلوه كند، جايگزين تعادل شد . مشكل اصلى آنت همين است . تعادل ندارد . يكسره به انبوه فيلمهـاى آزار دهـنده سالهـاى اخير پيوسته است و عليرغم بسيارى از لحظههـاى جذابش ، دوست داشتنى از كار در نميآيد، بلاتكليف است . دوستداران كاراکس را سيراب نميكند و از طرف ديگر موزيكال با حالى هـم نيست. آنت در تيتراز پايانى كه بار ديگر گروه سازنده را در حال نوعى راهـپيمایی به نمايش ميگذارد و طى آن ، گروه از تماشاگران ميخواهـند كه اگر آنچه را كه ديدهاند دوست داشتهاند آن را به دوستانشان پيشنهـاد كنند و اگر دوستى ندارند آن را به غريبهاى توصيه كنند، دوباره جان ميگيرد، اما ديگر خيلى دير شده است. احتمالاً بسيارى از تماشاگران در خلال تماشاى اين «پاپ ، راك ، اپرا» كه در نهـايت حيرت به جز اولين ترانه ، قطعهاى شنيدنى در چنته ندارد ، اسم كاراکس را از ليست فيلمسازان مورد علاقهشان حذف كرده اند. يك منتقد امريكائى نوشته بود «اگر ميخواهـيد آن را توصيه كنيد ، آن را به غريبهاى پيشنهـاد كنيد و دوستانتان را حفظ كنيد»!