پویا هاشم پور
بلاهت در ژانر وحشت

تلاش‌های بی‌ثمر جولیا دورکارنائو برای کروننبرگ شدن بیشترین وجهه‌ خود را در تیتان(دوکورنو/2021)  نمایان می‌کند. مشخصاً دوکارنائو نه آن‌قدر دغدغه‌ سینه‌فیلیایی دارد که بتواند از دل یک ژانر چیز تازه‌ای را خلق کرده و مال خود کند و نه آن‌قدر نگاه مولفانه دارد که بتوان او را از این حیث تحلیل کرد. او به طرز دغل‌کارانه‌ای بین فیلم ژانری ساختن و مانیفست‌های فمینیستی دست و پا می‌زند تا هر دو طیف مخاطب را جذب کند و همین می‌شود که نه دغدغه‌ نحیف اجتماعی‌اش می‌تواند فیلمی در حد بحث کردن بسازد و نه از لحاظ ژانری چیزی دارد و ذهن ما را مدام به سمت فیلم‌های دیگری از گونه‌ی ژانری خود متبادر می‌کند.

در میان فیلم‌هایی که با دیدن تیتان در ذهن متبادر می‌شود بیش از همه تصادف(1996/ دیوید کروننبرگ) به چشم می‌آید. هر دو فیلم در رابطه با یک مهارگسیختگی جنسی هستند که تلاش فیلمساز در دراماتیزه کردن این مقوله روی پرده‌ی نقره‌ای ظاهر می‌شود.

ژانر وحشت تنانه همان‌طور که از اسمش برمی‌آید قرار است بی‌پرواتر باشد و میزانسن‌ها حالتی چندش آور داشته باشند اما گویی فیلم‌ساز از ساختن فیلم فقط این را یاد گرفته و تازه همین را هم فیلم‌سازانی مثل تاکاشی میکه بسیار بهتر و خلاقانه‌تر انجام می‌دهند.

شاید عالی‌ترین مثال برای فیلمی که در آن رابطه‌ فلز با تن انسان روایت می‌شود، فیلم تتسوئو: مرد آهنی (شینیا تسوکاموتو /1989) باشد. فیلمی که با ظرافت تمام و پرداخت به جزئیات در تغییرات جسمانی کاراکتر اول خود خود را در بالاترین سطح این ساب‌ژانر از ژانر وحشت قرار می‌دهد؛ اما از این سمت تیتان پرچمدار بلاهت است. هیچ‌گونه دلالت روایی برای تصمیمات قهرمان تیتان وجود ندارد. جالب است که فیلم‌ساز در مصاحبه‌ای عنوان می‌کند که اصلاً علاقه ندارد راجع به چیزی دلیل بیاورد و توضیح دهد ولی پر واضح است که در این فیلم این امر از ناتوانی او سرچشمه می‌گیرد.

بلاهتی که در فیلم وجود دارد حتی پتانسیل ابسورد بودن موقعیت‌ها را هم از فیلم می‌گیرد. دوکارنائو مثل خیلی‌های دیگر نگاهی بسیار سطحی به ژانر وحشت دارد. ژانری که اساتید آن حتی برای کشته شدن‌ها و صحنه های دلخراش که به ظاهر فقط برای القای حس ترس تنانه ساخته می‌شوند، دغدغه و حرف دارند. جرج رومرو جمله‌ی بسیار خوبی در این رابطه دارد. او می‌گوید:« دقیقاً به‌دلیل این که من دارم کسی را نشان می‌دهم که شکمش پاره شده و دل و‌ روده‌اش بیرون ریخته، مطمئن باشید که یک پیام جدی در پشت این صحنه‌ها برایتان دارم«

انتخاب عنوان تیتان و مانور دادن روی آن هم باز یک کار دم‌دستی نمادگرایانه از فیلم‌ساز است که به این وسیله سختی فلز را به رویکرد فمینیستی و تاب و توانش ارتباط دهد و برای خود طرفی ببندد.

فارغ از خاله زنک بازی‌هایی که معمولاً پس از جشنواره‌ها و به خصوص کن در نشریات زرد در مورد داوران و نظراتشان راجع به فیلم‌ها رد و بدل می‌شود و فارغ از اینکه اسپایک لی به عنوان رئیس هیئت ژوری فیلم را دوست داشته یا نه، انتخاب شدن چنین فیلمی به عنوان بهترین فیلم در جشنواره‌ای که دلقکی به نام اسپایک لی رئیس هیئت داوران آن است، مصداق بارز این ضرب‌المثل است که می‌گویند در و تخته با یکدیگر جور شده‌اند.

1400/10/26 14:23:00