این داستان فرعی حتی به گره دراماتیک هم تبدیل نمیشود، چرا که بازپرس در انتخاب و تصمیماتش دچار تردید نمیشود. عملا شخصیت در دو راهی اخلاقی قرار نمیگیرد. دوراهی اخلاقی انتخاب میان منفعت شخصی و وظیفهی شغلی پدید نمیاید و به این ترتیب شخصیت به هیچ عنوان نه قوس تحول شخصیت را طی میکند و نه از منظر تماشاگر سمپاتی ایجاد میکند.
بنابراین علفزار با افزودن داستان های فرعی بیارتباط تنها کلاف فیلم نامه را سردرگم میکند و راهی از پیش نمیبرد.