اسکار پیش‌رو و نامزدهایش
هیجان کاذب یک سبد فقیر

عباس نصراللهی

 اسکار همیشه مهم‌ترین مراسم اهدای جوایز سینمایی در بعد تجاری سینما بوده است، حتی حالا که چند سالی است جایزه‌هایش به شدت زیر سوال هستند و رسم و رسوماتی در آن به وجود آمده که صدای بسیاری را درآورده است، هم‌چنان همه منتظر هستند تا زمان اسکار فرا برسد و جوایز تقسیم شوند و نفرات و فیلم‌های برتر معرفی گردند. اسکار 93ام که در میانه روزهای کرونایی چندین‌بار به تعویق افتاد، سرآخر نامزدهای خود را در بخش‌های مختلف شناخت تا لحظه‌شماری برای رسیدن روز موعود فرا برسد.

کرونا که آمد همه‌چیز را تحت تاثیر قرار داد و سینما به عنوان محلی برای تجمع مردم و شریک شدن علایق و سلایقشان، از هر عنوان دیگری در جهان صنعتی و تجاری بیشتر دست‌خوش تغییر و تحول شد. طبیعی است که با توقف بسیاری از تولیدات و عدم پخش فیلم‌ها در سینماها، امسال سال کمبود فیلم‌های خوب و حضور فیلمسازان شناخته شده بود. از این رو هیات داوران آکادمی شاید کار چندان دشواری برای معرفی نامزدهای خود نداشتند و از قبل هم می‌شد متصور بود که چنین نامزدهایی پیش‌رویمان هستند.

«منک» دیوید فینچر-که اگر در این برهوت سینمایی هم نبودیم- آن‌قدر فیلم خوب و قابل توجهی هست که این تعداد نامزدی حقش باشد که در نهایت با انتخاب نشدنشان به عنوان برنده نهایی-همانند گلدن گلوب- فیلمی ناکام در این عرصه نام بگیرد. فیلمی که چه از لحاظ فیلمنامه‌ای و چه از لحاظ پیاده‌سازی المان‌های سینمایی و ادای دینش به سینمای ارسن ولز، اثری قابل قبول است اما این تر و تمیز، کادره و استیلیزه بودن بیش از حدش در هنگام اعلام برندگان نهایی به ضررش تمام خواهد شد و حال باید در بین شش فیلم (پدر، یهودا و مسیح سیاه، میناری، سرزمین خانه‌به‌دوشان، صدای متال و محاکمه هفت شیکاگویی) که هرکدام شش نامزدی دارند انتظار برنده‌های بیشتری را بکشیم.

در واقع اسکار امسال اگر بخواهد هم نمی‌تواند شگفتی خاصی را رقم بزند و نهایتا برای خلاف جهت آب حرکت کردن می‌تواند به آن نفرات و فیلم‌هایی که به واقع حقشان است، جایزه ندهد. مثلا اینکه فرانسیس مک‌دورموند جایزه بهترین بازیگر زن را نبرد و این جایزه به شخص دیگری برسد، پاتک زدن اسکار به خودش خواهد بود.

 شاید تنها رقابت جذاب امسال را بتوان در بخش بهترین کارگردانی دانست (دیوید فینچر، توماس وینتربرگ، کلویی ژائو، امرالد فنل و لی آیزاک چونک) که در این بخش هم سه گزینه از دو گزینه دیگر اختلاف فاحشی دارند. اما اسکار همیشه با قواعد و قوانین درونی و ساختگی خود موجب به وجود آمدن سوتفاهم شده است، همین که باید به رنگین پوستان جایزه داده شود، باعث شده تا هرسال اگر رنگین پوستان به حق هم کاندیدا شوند با حرف و حدیث همراه باشد، حال شگفتی امسال هم نامزد شدن لاکیث استنفیلد برای نقش مکمل فیلم یهودا و مسیح سیاه است و این در حالی است که این بازیگر در هیچ‌کدام از مراسم مهم دیگر چون گلدن گلوب و بفتا حتی نامزد هم نشده بود. و از طرفی توجه نشدن به شبی در میامی و بلک باتم مارینی که در این دو رویداد مورد توجه بودند هم خود علامت تعجب دیگری برای اسکار است و شاید بتوان گفت نهایت تلاش مسئولین برای تزریق هیجان به این اتفاق خواهد بود. همانطور که بورات: فیلم‌مووی بعدی در بخش بهترین فیلم‌نامه اقتباسی نامزد شده و بازهم شاهدی بر این مدعاست که امسال، سال برهوت سینمایی بوده است.

هرچه که هست و هرچه‌قدر که بیشتر به فهرست نامزدهای نهایی اسکار می‌نگریم، نمی‌توانیم شگفتی خاص و بزرگی ببینیم و هرچیزی که در نهایت هم اتفاق بیفتد باعث شگفتی نخواهد شد، و اتفاقا می‌توان از برخی انتخاب‌ها و عدم انتخاب‌ها بیشتر شگفت‌زده بود تا آن‌چیزی که در روز مراسم پیش رویمان قرار می‌گیرد. همین‌که منک در بخش بهترین فیلمنامه اریژینال نامزد نشده و نام مستند دیک جانسن مرده است هم در بخش نامزدی نهایی مستندها دیده نمی‌شود، می‌توان به وضوح دید اسکار کرونایی امسال بسیار بی‌بضاعت‌تر از همیشه تلاش کرده تا هیجانی کاذب از بیرون را تزریق نماید، غافل از اینکه آن‌ اثری که به واقع خوب باشد، در گذر زمان ماندگار خواهد شد، چه جایزه داشته باشد و چه نداشته باشد.

 

 

 

1400/1/20 01:25:44