علیرضا مجمع
برای سرآغاز...

سوال: چرا آمدیم؟

جواب: راستش را بخواهید از چند سال قبل این احساس به مرور تقویت شد که با این بدوبدو بکش‌بکش‌ دنیای خبرهای بی محتوا کسی فکر نمی‌کند. فکر تعطیل. پس فضایی نیاز است برای فکر، برای اندیشه و برای دیالوگ. برای اینکه از سن فلان بازیگر و مارک کت و شلوار آن یکی بازیگر و مانتوی فلان خانوم هنرپیشه بگذریم و کمی بفهمیم با چه فضایی طرفیم. این فضا نبود، و نیست. امسال با کرونا بدتر هم شد. کسی دل و دماغ این را نداشت که فکر کند . همه درگیر زنده‌ ماندن بودیم. نیاز اولیه زنده ماندن است برای اینکه بشود فکر کرد. اما دوباره ایستاده‌ایم در همان نقطه قبل. هجوم خبرها راه فکر کردن را بسته است. جایی نیاز است برای جدا کردن، تمیز دادن و برای نگاه تازه‌‌تر به سرگرمی، بی‌تعارف.

سوال:روشمان چیست؟

جواب: اینجا تریبون سینماست. قرار نیست ما حرف بزنیم و دیگران فقط بشنوند. قرار است مخالف ما حرف بزند. قرار است مخالف نگاه ما هم تریبون داشته باشد برای حرف زدن. پس از الان تا اطلاع ثانوی اینجا فضای نقد و تحلیل سینماست. همه چیز سینما.

سوال:مخاطبمان کیست؟

جواب: سینما برای تماشاگر است، با تماشاگر است. معنای سینما تماشاگر است. پس در این وادی اگر قدم می‌گذاری باید یاد بگیری به مردم، به تماشاگر سینما که دست در جیب کرده تا به چرخش صنعت کمک کند احترام بگذاری. نگه داشتن حرمت تماشاگر واجب است. حتی هنری‌ساز ترین فیلمسازان تاریخ سینما هم اگر تماشاگر زیاد داشتند در پوست خود نمی‌گنجیدند. کدام فیلمسازی است که بگوید اگرفیلمش دیده شود بدش می‌آید؟ پس اداهای "ما برای دل خودمان فیلم می‌سازیم" را جدی نگیرید. آنکه برای دل خودش فیلم می‌سازد مطمئنن طعم تماشاگر را نچشیده است.

سوال:رویکردمان چیست؟

جواب: سینما تریبون فضای دیالوگ و تحلیل درباره سینماست. اینجا فضایی است برای بالا رفتن، رشد کردن از مسیر سینما. مستند و کوتاه، هندی و اروپایی، هالیوودی و موج نویی تفاوتی ندارد. همه سینما اینجاست. قرار است در این زمانه که دنیا دارد نابود می‌شود و ما عاشق شده ایم، از عشقمان نهایت لذت را ببریم. قرار بر خط کشی خوب و بد نداریم. اما همه سینما را تحلیل می‌کنیم تا خوب و بد از دلش معلوم شود.

نقد، نقد و نقد. کلام اول و آخر. نقد فیلم، نقد سریال، نقد اوضاع، نقد سینما. مشی اول و آخر نقد است و اگر خبری هم می‌دهیم برای رسیدن به نقد است. نقد، دین ماست. بی‌نقد اخته‌ایم.

سوال:تصویرهدف نهایی‌مان چیست؟

جواب: هدف نهایی سینما تریبون ارائه برنامه‌های تصویری در حیطه تحلیل سینمایی است. برای همین هم تحلیل تصویری بر اطلاع‌رسانی و خبر صرف اولویت دارد. در دویدن بیمارگونه به دنبال خبر و انتشار زودتر آن برای اینکه از رقیب جا نمانی و خبر را بسوزانی تا دیگران نتوانند از آن استفاده کنند، ما بیرون دایره‌ایم و به این گردوخاک فقط نگاه می‌کنیم. کار ما تحلیل فضاست نه رفتن در این فضا. بیرون دایره می‌ایستیم و عناصر موجود در آن را تحلیل می‌کنیم. ترجمه و اریژینالش تفاوت چندانی ندارد. مسئله این است که اگر دنبال تحلیل جدی می‌گردید آدرس را درست آمده‌اید. در غیر این صورت صفحات اینستاگرامی پر است از این دویدن‌ها و نرسیدن‌ها.

و در این راه ما بر ممیزی‌هایی اعتقاد داریم که دور از سلیقه آن مدیر پشت میز نشسته‌ای باشد که در عمرش به عدد انگشتان دو دستش فیلم ندیده است. ممیزی‌های ما شعائر مذهبی مردممان، امنیت ملی کشورمان وتوهین به هر انسان ذی‌شعوری است که در این کره خاکی زیست می‌کند. پس اعتقاد به ممیزی داریم، اما نه از جنس ممیزی‌های سلیقه‌ای.

***

به این روزها که می‌رسیم یاد علی می‌افتم. علی معلم. روزهای آخر سال، ته هر زمستون یه هفته به عید. چهار سال از رفتنش گذشته است. و هر روز بیشتر از روز قبل نبود نگاهش در این سینما احساس می‌شود. شاید نگاهی که باعث شد این مجال آغاز شود بسیار منطبق بر نگاهی است که علی داشت. نگاه به سینمای سرگرمی‌ساز اندیشه محور، که تنها راه چاره عبور از این بحران است. این سینما در بهترین حالتش تبدیل به سینمای صنعتی می‌شود که دخل و خرج می‌کند و خودش را از فضای سینمای روشنفکرزده بی‌مخاطب رها می‌سازد. علی معلم در دنیای تصویر و جشن حافظ و جایزه‌هایش به دنبال ایجاد این نگاه بود که تماشاگر به عنوان اصل اصیل سینما پذیرفته شود. تا تماشاگری نباشد که به سالن تاریک سینما بیاید، منطقا چراغی هم نمی‌توان روشن کرد برای سینما. از این حرف بسیاری از جاها تلقی اشتباه شد. قرار نیست تبلیغ فیلمفارسی کنیم، اما فیلمفارسی را تحلیل می‌کنیم. گنج قارون و قیصر در یک راستا از تاریخ سینمای ایران قرار دارند، و تحلیل این فضا نیاز به فضای بی حب و بغض دارد. تاریخ سینما پر است از درخشان‌ترین فیلم‌هایی که وقتی به آنها رجوع می‌کنی ته وجودت غنج  می‌زند از حتی نگاه کردن به آن. سینمای قرن ما پر است از این تاریخ‌ها. تاریخی که اگر دیده شود می‌تواند فصلی تازه باز کند در اندیشیدن و نگاه به سینما. علی معلم بی‌حب و بغض سینما را دوست داشت. نگاهش هم نگاه تازه‌ای بود به حوزه تحلیل سینما. در برنامه تلویزیونی که می‌نشست به حرف زدن، از زاویه‌ای نو فیلم‌ها را نقد می‌کرد جوری که ممکن بود با او موافق نباشی اما نمی‌توانستی زاویه دیدش را نبینی. زاویه‌ای ناظر بر نگاه صنعتی مخاطب محور با پرستیژ.صنعت سینما در دوره اکنون پوست انداخته است. تکنولوژی یکسره بر فضای سینما سایه انداخته است و نمی‌شود این پدیده غریب را نادیده گرفت. باید سینمای صنعتی را دید و به آن احترام گذاشت، هر چند که آن را نپسندی. سینمای ابرقهرمانی که مخاطب کم سن و سال و نوجوان را نشانه رفته است باید تحلیل شود. باید اصل سینما از درون آن بیرون آید و سره از ناسره مشخص گردد. این سینما تماشاگری را نشانه رفته است که سرمایه‌گذاری روی آن باخت ندارد.

***

در روایتی منسوب به حضرت مولانا(علیه رحمه) آمده است:« حقیقت آیینه ‌ای بود که از آسمان به زمین افتاد و شکست. هر کس تکه‌ای از آن را برداشت، خود را در آن دید و گمان کرد همه حقیقت نزد اوست، حال آنکه باقی حقیقت نزد دیگران بود.»

 

1400/1/20 01:25:42