اضافهکردن چاشنی طنز به دنیای مخوف خونآشامها شاید در نگاه اول ناممکن باشد و ایدهای ناپخته بهنظر برسد اما معمولا همین ناممکنها هستند که شگفتی میسازند و بهترین نتیجه را رقم میزنند. سریال آنچه در سایهها انجام میدهیم که بازسازی فیلمی با همین نام محصول۲۰۱۴ است، میتواند مثال بارزی از موفقیت در اجرای ایدههای عجیب و تازه باشد. این سریال به کارگردانی جامین کلمنت - یکی از کارگردانهای فیلم اصلی - از سال ۲۰۱۷ شروع شده و به زندگی روزمره چهار خونآشام در یک عمارت قدیمی در آمریکا میپردازد. خونآشامهایی که سعی میکنند ماهیت اصلی خود را پنهان کنند و بدون جلب توجه انسانها از زندگی جاودانهشان لذت ببرند. اما این هدف برای موجوداتی با طرز فکر متعلق به قرنهای گذشته چندان آسان و بدون مشکل نیست.
آنچه در سایهها انجام میدهیم پارودی سرگرمکنندهای از سایر آثار خونآشامی است اما به همین نقطه ختم نمیشود و رفتهرفته مسیر اصلی خودش را پیدا میکند. یکی از خالقان اصلی مجموعه یعنی تایکا وایتیتی با فیلم تحسینشده جوجو خرگوشه (۲۰۱۹) امتحانش را در خلق کمدیهای تلخ انتقادی پس دادهاست. اما در این سریال خبری از شیطنتهای کودکانه با ظاهری خوشرنگ و لعاب نیست. اینجا با طنزی گزنده، صریح و بزرگسالانه طرفیم که در فضایی تیره، خشن و دلهرهآور روایت میشود. دقیقاً همان چیزی که از بطن کمدی یک ساختار جدی برای طرح دغدغهها بیرون میکشد.
این سریال با وجود اتمسفر ناملموسش، در همان نیمه ابتدایی فصل اول مخاطب را شیفته میکند. به آن صورت که او را در زیست شبانه خونآشامها شریک میکند و از نمایش خشونت منحصربهفردش به وجد میآورد. البته اصلیترین پل ارتباطی بین مخاطب و شخصیتها استفاده از سبک ماکیومنتری(مستندنما) است. یعنی همان ترفندی که در سریال آفیس (گرگ دنیلز/ ۲۰۱۳ - ۲۰۰۵) هم بهخوبی جواب داد: اطلاع از حضور دوربین و امکان گفتوگو با آن. تاثیر این آگاهیِ دوجانبه نتیجه بینظیری دارد. هم مخاطب با احوالات شخصیتها احساس نزدیکی میکند و هم فضای بیشتری برای پردازش و روایتگری داستان فراهم میشود. رمز موفقیت سریال در سه اصل ساده و اساسی خلاصه میشود: خوب میخنداند، خوب میترساند و مهمتر این که خوب قصه میگوید. از طرفی بهجای آن که داستانش را در قالبهای متداول و تکرار شده جا بدهد، قدم تازهای برمیدارد و دنیای غریب خودش را میسازد. جهانی ماورایی وهیجانانگیز، در عین حال جداافتاده و زیرزمینی.
فصل دو: تداوم و تنوع
فصل دوم برخلاف اتفاقی که اغلب برای سریالهای موفقِ یک فصلی میافتد، دچار افت یا خودتکراری نشد. سازندگان توانستند تعادل مناسبی بین تداوم هسته مرکزی و تنوعبخشی به خط داستانی ایجاد کنند. موضوعی که شاید در تئوری ساده و قابل اجرا بهنظر برسد اما پیادهسازی آن به ظرافت و تبحر ویژهای نیاز دارد. کافیست به سیر نزولی مجموعههایی نظیر خرده دروغهای بزرگ (دیوید ای کلی/از ۲۰۱۷ )، عشق امروزی (جان کارنی/ از ۲۰۱۹ ) و تا حدودی تد لاسو (بیل لارنس/ از ۲۰۲۰) در فصلهای دومشان دقت کنیم تا به اهمیت این گسل کیفی و به طبع آن عدم وجودش در این مجموعه پی ببریم. علاوه بر درک نسبتاً دقیق خالقان سریال از پتانسیل کمدی/هارور قصه، باید به استفاده حسابشده آنها از ظرفیتهای داستانی اشاره کرد. به شکلی که سریال در دل روایتهای اپیزودیکِ روزمره از انسجام دراماتیک غافل نمیشود. موقعیت تازه خلق میکند و شخصیتهایش را بهتدریج پرورش میدهد. مسئلهای که هر سریال بلندمدت موفقی به آن پایبند بوده و حداقل در دورهای از نمایشش توانسته به درستی اجرایش کند.
ماموریت اصلی: تقدسزدایی
نوع کمدی سریال، از لحن گرفته تا موقعیتسازی، در خدمت انتقاد از مناسبات جامعه معاصر است. این مجموعه سرشار از زنگ خطرهای اجتماعی و فرهنگی بوده و در ردای طنز به دستاورهای غرورآمیز انسان در طول تاریخ مانند دموکراسی، مدرنیته و سرمایهداری حمله میکند. همچنین نگاه متعصبانه به تاریخ را کنار میگذارد و با تقدسزدایی از مذهب، هنر، سیاست و تمدن همه را از دم تیغ تیز نقادیاش عبور میدهد. چون هیچ پدیدهای آن قدر بیعیب نیست که نشود زیرسوالش برد.
در میان تمام این واکاویها اشاره به نظام طبقانی و نژادپرستی از بقیه جنبه ها پررنگتر بهنظر میرسد. خونآشامهای داستان بر حسب پیشینه اروپایی و آسیایی خود، در آمریکا مهاجر محسوب میشوند و تاکید اغراقآمیز بر لهجهشان هم به همین موضوع دلالت دارد. به بیانی دیگر آمریکایینبودن خونآشامها بیشتر از موجودیت افسانهای و عجیبشان معرف آنهاست. همچنین تلاشی که برای همرنگ شدن با جامعه انسانها انجام میدهند میتواند نمادی از وفقپذیری اجباری مهاجران در سرزمین جدید باشد. این شدت از بیگانهسازی خونآشامها با سایرین، هم وجه کمدی را تقویت میکند و هم فضای کافی در اختیار گسترش فرامتن قرار میدهد. این سطح از دغدغهمندی سازندگان و همچنین نبوغ بالایشان در اجرای جذاب و بهدور از شعارزدگی میتواند انگیزه مخاطبان سریال را برای تماشای فصل سوم دوچندان کند. فصلی که تنها چند روز تا انتشارش باقیمانده است.