جی دی سلینجر (نویسندة آمریکایی) میگوید: «شما پیش از آنکه نویسنده شوید، خواننده بودهاید.» با الهام از این جمله میتوان گفت در ابتدا همة بازیگران، کار خود را به عنوان تماشاگر آغاز کردند و چه بسا همچنان تماشاگران سینما و تئاتر، آثار نمایشی را با نام بازیگران آن به یاد میآورند. چه بسیاری از فیلمها که به سبب بازی درخشان بازیگران خود توانستهاند نقاط ضعف فیلمنامه و کارگردانی را بپوشانند و تا حدودی در نظر منتقدان و بینندگان، آثار قابل قبولی جلوه کنند. فیلم سرزمین خانه بهدوشان ساختة فیلمساز چینیِ جریان مستقل سینمای آمریکا، کلوئی ژائو فیلمی است که در سال اخیر میلادی با استقبال خوبی از سوی جشنوارهها و منتقدان روبهرو شد. اگرچه به زعم نگارنده، این فیلم در کلیت خود اثر چندان قابل توجهی نیست و نمیتواند به عنوان یک فیلم جادهای در این ژانر بدرخشد، اما بازی خانم فرانسیس مکدورمند به عنوان شخصیت اصلی فیلم در نقش فرن، از معدود نکات قابل توجه فیلم است. مطلب پیش رو بر آن است تا به تحلیل بازیگری در این فیلم بپردازد.
تماشاگری یک بازیگر
مکدورمند علاوه بر بازی در فیلم سرزمین خانه بهدوشان، به همراه پیتر اسپیرز تهیهکنندة فیلم نیز هست. شاید بتوان گفت ساخته شدن این فیلم بیشتر مرهون حضور و وجود مکدورمند است. او حق امتیاز رمان جسیکا برودر با نام «سرزمین خانه بهدوشان؛ نجات آمریکا در قرن بیستویکم» را خریداری میکند و در سال 2017 هنگامی که فیلم سوارکار ساختة ژائو را در جشنوارة فیلم تورنتو تماشا میکند، تصمیم میگیرد تا به همراه اسپیرز پیشنهاد اقتباس از این رمان و ساخت یک فیلم را به ژائو بدهد. یک سال بعد در مراسم جایزة اسپریت این سه نفر با یکدیگر دیدار میکنند و توافق برای ساخت فیلم میان آنها شکل میگیرد و ژائو کار نگارش فیلمنامه را آغاز میکند.
بازی یک بازیگر
نام کاملش فرانسیس لوئیز مک دورمند است. همسر جوئل کوئن (کارگردان مشهور آمریکایی) و یکی از بهترین و تحسینشدهترین بازیگران حال حاضر سینمای آمریکا که برخلاف برخی از زنان بازیگر و ستارههای سینما، چندان از زیبایی ظاهری بهرهمند نیست. اما قدرتش در بازیگری کمنظیر است. بازی به یاد ماندنی او در فیلم نئونوآر فارگو (برادران کوئن/ 1996) برایش اسکار بهترین بازیگر نقش زن را به ارمغان آورد و سه سال پیش از فیلم سرزمین خانه بهدوشان، دومین اسکار خود را برای فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری (مارتین مکدونا) دریافت کرد. او از معدود بازیگرانی است که تاج سهگانة بازیگری (برندة جوایز اسکار، امی و تونی) را از آن خود ساخت.
زندگی بازیگر در فیلم را میتوان در دو اصطلاح رویداد1 و لحظه2 گردآورد. رویداد چیزی است که نقش بازیگر بر اساس آن شکل میگیرد یا به دیگر سخن، روند جسمانی کوشش برای به دستآوردن هدفی مشخص است و اغلب به عنوان عملی بیرونی و عینی از آن یاد میشود. اما هر نقش نمایشی علاوه بر کنشهای بیرونی، دارای کنشهای درونی و حسی بازیگر است که نیاز به درک، تحلیل و ارائه دارد. لحظه در هر نما از فیلم، حین ایفای نقش بازیگر شکل میگیرد و رخ میدهد. هر لحظه از فیلم بر مبنای لحظات پیشین بنا میشود. بازیگر برای تحلیل هر نقش و ایفای آن نیاز دارد تا رویدادهای خرد و سراسری را دریابد و با تحلیل آنها، نقش خود را خلق کند. رویداد سراسری فیلم سرزمین خانه بهدوشان حول نقش فرن، تلاش فردی برای بازیابی عشق و حفظ استقلال فردی است. آنچه فرن در کلیت رویدادهای فیلم دنبال میکند و بر مبنای آن لحظات فیلم شکل میگیرد. فرن در گذشته هر آنچه را داشته به دلیل نابسامانی اقتصادی از دست داده؛ خانه، شغل، شوهر و ایالتی که بهترین روزهای زندگیاش را در آن گذرانده است. بنابراین آنچه به عنوان یک رویداد درونی به بازیگر کمک میکند تا به نقش فرن نزدیک شود، درک تنهایی، درونگرایی و تلاش او برای ادامة زندگی است. در ادامه به بخشی از صحنههای فیلم همراه با تحلیل رویداد و لحظه پرداخته خواهد شد.
1.نمای افتتاحیه فیلم: فرن در حال جابهجایی وسیله است و به نظر میرسد آمادة ترک محلی است.
- ترک کردن یکی از رویدادهای اصلی فیلم است. فرن یک خانه بهدوش است. بنابراین ترک مکان و پس از آن ترک آدمها، رویدادی است که او در کل فیلم دنبال میکند.
- بازی با اشیاء در این نما لحظاتی از فیلم را میسازد که در ادامه معنای بیشتری مییابد. بشقابها و لباسهایی که به نظر میرسد، متعلق به پدر و شوهر مرحوم اوست. این لحظات نوستالژیک همراه با یادآوری خاطرات در فیلم تکرار میشود.
بازی مکدورمند در این صحنه بر مبنای کنش بیرونی ترک کردن مکان و کنش درونی یادآوری خاطرات گذشته، برای تماشاگر زنی را ترسیم میکند که چیزی یا چیزهایی را از دست داده، اما همچنان به آنها وابسته است. به این ترتیب رویداد ترککردن میتواند سویة دیگری از این شخصیت را بروز دهد. فرن به علت تجربههای ناخوشایند گذشته، میکوشد از هر آنچه ایجاد وابستگی میکند، گریزان باشد. از آدمها و حتی از محل زندگی و شغل. مکدورمند در درک این پیچش شخصیتی فرن، موفق است و میتواند این خصیصه را در بازی درونی خود، آرامآرام نشان دهد. چهرة تکیده، عبوس و بیتفاوت فرن با موهایی کوتاه و عاری از هرگونه زنانگی، ابزاری است که مکدورمند را به فرن بدل ساخته است.
رویداد و لحظاتی که در این صحنه به عنوان نمونه بررسی شد، در دو فصل دیگر از فیلم نیز قابل ردیابی است. فصل حضور فرن در خانة خواهرش و دوستی که به او ابراز علاقه میکند. مکدورمند همچنان همان رویداد ترک کردن، حفظ استقلال و عدم وابستگی را دنبال میکند. اما آن را به دو روش متفاوت به اجرا در میآرود. واکنش او در فصل مربوط به خانة خواهرش عمدتاً تهاجمی و خودمحور است، حالآنکه در برابر ابراز عشق دوست مسن خود، سکوت اختیار میکند. هر دو واکنش برای فرن نتیجة یکسانی در پی خواهد داشت؛ گریز از آدمها، مکانها و هر آنچه ایجاد تعلق میکند و در مقابل پناهبردن به جاده و زندگی در ماشین ون. زبان بدن و چهرة او نیز در این دو فصل متفاوت است. بازی او در فصل نخست بیرونگرا و پر دیالوگ است و او میکوشد دیالوگها را به سرعت بیان کند و گاهی حتی برخی از حروف را حین ادا کردن، ناقص تلفظ میکند. اما در مقابل پیرمرد عاشق، سکوت و مدارا پیشه میکند.
2. نمای حضور فرن کنار دریا
- رویدادی که مکدورمند در سکانس حضور بر صخرههای ساحلی دنبال میکند، نمایشی از مقاومت و ایستادگی اوست. او در این صحنه به کمک زبان گیرای بدن خود گویی ایستادگیاش را به رخ میکشد. این سکانس میتواند نشانی از قدرتنمایی او در تنهایی خویشتن باشد. صورت استخوانی با موهای کوتاه و بدنی رها شده در باد، زنی را به تصویر میکشد که تنها کنشگر زندگی خود است. لحظهای که در این سکانس شکل میگیرد، لحظة پذیرش است. فیلم به لحاظ زمانی در یکسوم پایانی قرار دارد. فرن با پذیرش زندگی و گذشته، حال میخواهد به شیوة دیگری زندگی درونی خود را ادامه دهد. بنابراین میتوان دریافت که کنشهای بعدی لحظاتی را شکل خواهند داد که فرن به جای خاطرهبازی به سراغ واکاوی گذشته میرود. حال او میتواند دربارة شوهرش با دیگران صحبت کند و به خانة قبلیاش سری بزند.
دستیابی به رویداد هر صحنه و ساخت لحظات فیلم برای یک بازیگر، تنها نتیجة همکاری او و کارگردان نیست. بلکه بخشی از آن به زیست درونی نقش و شخصیت در بازیگر بازمیگردد و پاسخی برای این پرسش است که چگونه بازیگر رویدادها را با تکنیکهای مناسب در هر صحنه به کار میبندد. بازی فرانسیس مکدورمند در نقش فرن تماشاگر را به تماشای فیلم تا انتها امیدوار میکند. شاید تنها تصویری که پس از تماشای این فیلم در ذهن بیننده نقش میبندد، تصویر قدرتنمایی زنی تکیده و با صورتی استخوانی است که پیروزیاش را در ساحل دریا همراه باد، جشن میگیرد.
1- Event 2- Moment